نمیدونم کیا تاپیک های قبلیمو خونده بودن داستان رو میدونن حالا اینا بگذریم رفیق من قرار شد اگر طرفش طلاق گرفت اومد سمتش قبول نکنه خر نشه(چند سال باهم بودن نگو آقا متاهل هست و بعد متوجه شدیم اصلا نمیدونستیم و باهاش کات کرد) حالا من بهش گفتم اگر واقعا ازش مطمئن هستی باهاش بمون اگر نه اصلا محل نده این با من دعوا گرفت که میگی یعنی خودمو بدبخت کنم منم گفتم باشه پس قبول نکن حالا این خانوم امشب یه جشن گرفتن نامزد کردن حالا نمیدونم عقد کردن یا نه و بله خر اون آقا شد و منو دعوت نکرد و از طریق یکی از دوست ها شنیدم گفته به زندگیم حسودی میکرد الان زنگ بزنم خرابش کنم یا کلا ولش کنم؟ البته از من یک سال و نیم بزرگ تره تاپیک هامم به درخواست خودش حذف کردم خودم میخوام اصلا محل ندم اما از یه طرف دیگه میسوزم اگه چیزی نگم
زنگ بزن تبریک بگو یکم که شل شد بشورش پهنش کن خشک شه و از همه جابلاک
هر وقت خواستی جا بزنی؛به حس خوب بعد از نتیجه گرفتنت،به آخیش گفتن بعد رسیدنت،به برآوردن شدن آرزوهات،به حس رضایت درونت،به خنده ی از ته دلت،به اشک شوق مامانت،به لبخند مغرورانه بابات فکر کن و ادامه بده ادامه بده...