بیست یک
خانواده من هنوز به اون حد نرسیدن ولی یه بار بحث شده بود گفتم وای بیست پنج سالش بود ازدواج کرد چقدر بد
مامانم گفت اتفاقا بهترین سنه و من گفتم تا قبل سی کنسله
مامانم با شوخی گفت تو غلط کردی
ولی منم مثل تو برسه اون تایم مطمنم تا خودم چیزیو نخوام و اتفاق بیوفته کلا باب میلم نمیشه دیگه
بعد من یکم بی اعصام مطمینم دیوونه میشم یه ماه اول طلاق میگیرم