خیلی از جواب منفی شنیدن ناراحت میشم

بچه دارشو تاکی منت مردموبکشی

عزیز جان اتفاقا این مشکل بزرگی هست اگه اینجوریه که به حرف بچه ات کش میدی مهمونی ،دورهمی یا بازی هارو ،سعی کن این قضیه رو حل کنی،درنظر داشته باش وقتی تو جمع هستی باید تمرکزت رو همه باشه و درک کنی همه رو،خلاصه مادران و بچه های دیگه هم روحیات و اخلاقیات بخصوص خودشون رو دارن ،سلیقه و مدل تربیت و زندگی خودشون

خوب عزیزم متاسفانه همینه،جز تحمل کاری نداری بکنی،خودم تو غربت بچه هامو بزرگ کردم تاقبل مدرسه اشون همچین ناراحتی داشتم ولی از یه جایی به بعد دیدم نمیتونم رو کسی حساب کنم،خودم با بچه ام بازی میکردم،کتاب میخوندم،هرچند روزهای بلند کلافه کننده بود ولی گذشت شکرخدا،وارد مدرسه که شد من اونجا با مامان ها دوست شدم،کلی قرار بیرون میذاشتم ،دعوت میکردم ،خیلی خوب بود

ببین سعی کن فعلا که شرایط اینه ،باهم برید بیرون،پارک،کتابفروشی ها،بستنی بخورید،توسبزه ها بشینید نقاشی کنید باهم،کارهای جذاب این مدلی،رشته ورزشی راحتی که علاقه داشته باشه انتخاب کن،اونجا با مادرها اشنا میشی،کانون ثبت نام کن،یواش یواش اوصاع بهتر میشه عزیزم

من نزدیک ۴۰سالمه وبه بچه بعدی فکرمیکنم چون نمیخوام دخترم تنهابمونه البته یکسال دیگه چون هنوزکوچکه ۹ماهشه

اگر شاغلی چندسال خرج پرستارکن یه سرمایه گزاریه یه عمری بچه ات بی کس نباشه ازخرجای دیگه بزن.منم شاغلم ومامانم اصلا شهردیگست وکمکی نمیده اولین بچم ۳۰سالگیم به دنیااومد والان سه تادارم