چون خانوادم پشتم نبودن و خونه بابام نمیتونستم برگردم سواستفاده میکردن میگفتن با هر شرایطی میمونه تحت فشارم میزاشتن ک مهریه اجرا گذاشتم رضایت بدم ماشینو از توقیف دربیارم،زدن کمرم از قبلم ضربه داش دوبار، داغون شد طول درمان دارم،بعد خالش اومد دادگاه اونجا حمله میکرد ب من سربازا گرفتنش،الان اومدم خونه بابام قبول کردن جدا بشم،حالا بجا رضایت شروع کردن ب انگ زدن ب اینو اون میگن عروس ما مشکل اخلاقی داره و البته همه منو میشناسن ک شرافتمندانه زندگی میکنم و باور نمیکنن اما از رفتار اونا خیلی ناراحتم
نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پدرشون رو دربیار .. یه کاری کن بیان به دست و پات بیفتن و بگن خودمون خراب و بی اخلاق بودیم. دیه رو ب ...
از این ناراحت شدم اصلا منو بچم هیچی ،ی ذره شرف و وجدان ندارن حدقل ببینن چی بسر من اوردن تو این سالها و اصلا بابامم پشتم نباشه وجدان خودشون نمیگه چرا اینجوری میکنیم