2777
2789

بچه ها ی سوال بدون اینکه قضاوتم کنید میشه جواب بدید

من زن ی مرد بچه دار شدم شش سالشه پسره مامانش هم نمیخوادش ازدواج کرده 

همون اول راه همه چی رو قبول کردم خیلی باهاشون راه اومدم

از همون شب اول که رفتم خونم بچه باهام اومد

تربیتش درست نیست فحش میده

تف میندازه وسایل خونمو می‌شکنه

همون اول تی ویمون رو شکست مادر بالای سرش نبوده

چن روز پیش شلوارمو کشید گفتم بچست

دیروز دعوت بودیم خونه فامیل شوهر

رفته از تو حیاط خاک آورده ریخت سرم

خیلی خجالت کشیدم

خیلی خیلی مراقبشم صبونه ناهار شام

لباساشو می‌شورم شب ادراری هم داره سرشم من می‌شورم

حرفی بزنم میگن خودت قبول کردم

ولی من دارم تلف میشم امروز جوری موهامو کشید که نمی‌تونستم نفس بکشم

ی ساعت تو دستشویی بودم در رو روم بسته

مادر شوهرم میگه لوسش کردی ولی اون از هیچکی نمی ترسه

نمیتونم جدا شم می‌خوام درستش کنم چجوری

شوهرم مامانش خواهراش اصلا کمک نمیکنن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه رو ببرین پیش مشاور شایدم یه کم بزرگتر شه رفتارش تغییر کنه

اون موقع خودش متوجه یه چیزایی میشه

هیچ‌چیزی انقدر مقدس نیست که نشه زیر سوال بردش!!  زندگی که یک‌بار زیرسوال نره ارزش زیستن نداره                                       مَن اَز مَن مُردَمو پیدا شدم باز!!

فقط زبون و خوش و محبت داشته باش و صبوری زیاد داشته باش 

ببین حیوون رام نشدنی رو میشه رام مرد اینکه یک بچه لجباز هست 

در برابر کارهای خوبش پاداش کوچیک و در برابر کارهای بدش اخم و بی محلی بگن 

بزار تشنه محبتت بشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز