بانوی سرخ دختری که تو بچگی یه سمت صورتش سوخته بود با پسری مجازی صحبت میکنه و …. خیلی متفاوت و قشنگ
روناهی دختر خان بود فک کنم که عاشق چوپان یا غلام میشه دقیق یادم نیست میخواد باهاش فرار کنه برادراش میبیننش گیساشو میبرن چون باعث بی آبرویی ایل شده بود
بعد یه مرد که خان یه ایل دیگه بوده زنش درحال مرگه روناهی رو میدن به اون وای مرده خیلی جوونه
خیلی خیلی قشنگ بود
من از بس رمان خوندم واقعا دنبال داستانای خاص میگشتم نه رمانای سوسول 😂