هر چند ساعت رو یه اخلاقیه بخدا دیگه تحملم تموم شده از دستش چن وقت پیش تا طلاقم پیش رفتیم خودش فهمید نمیتونه از پس پسر نه سالم بر بیاد شروع به موس ووس کردن کرد امروز صبح بچه رو بردم مدرسه برگشتم صبحونشو دادم یکم با هم شوخی و اینا کردیم تا اینکه کفت عکسای دیروزتون ببینم با دوستات رفتی بیرون عکسامو دیده کلی دوباره بهم حرب و تهمت زده که تو چرا اینجوری میگردی کرم میریزی برا ی مردا در صورتی که اون جایی که رفتیم برای شوهر دوستم بود هیچ کسی نبود حتی یک نفر افتتاحیه بود تیپ منم مشکلی نداشت اما چون دوتا از دوستام به نسبت من یکم ساده تر میگردن میگفت تو چرا مث اونا نیستی تو بتبد مث اونا باشی گفتم من همینم روانی چن ساله همش رو مخمی بسه ولم کن الان وباره درو کوبیدو رفت قهر کرد خسته شدم ازش بخدا دیگه حالم از اخلاقش بهم میخوره روزایی که خونس عقم میگیره عکس میزارم یه لحظه ببینید این تیپ واسه داخل یه باغ موجیک که فقط خانوم بودیم زشتهشما قضاوت کنید