دیشب خونه مادر شوهرم که پایین خونمونه کلی مهمان

واقعا برات مهم نباشه. 

همسرت دوست داره و احترام میذاره بهت؟ 

اگه بله،  همین کافیه. 

به بلاهات 

تو بری که مثل من کارگری و کلفتی کنی بیچاره تو خونه ات بمون صدات کردن برو مثل مهمونا رفتار کن 

من میرفتم هزار کارمیکردم آخرشم آدم بده داستان بودم 

بیخیال اتفاقا بهتر

چون پیش هم زندگی میکنین انتظار ایجاد نشه هرمهمونی که شما دارین خونواده شوهر باشن و برعکس

عزیزم گاهی مثلا میگن لابد نمیخاد بیاد یا دوست نداره بیاد، نمیدونن بر این انتظاری ک صدات کنن، فقط خواهر آدمو صدا میزنه، جاری و عروس و خواهرشوهر و اینا همه میگن اگر دوست داشت خودش میومد

مهم اینه ک اگر بری چطور باهات برخورد کنند

اگه نمیخواستن قبولت کنن که نمیومدن خواستگاریت نامزدت کنن واسه پسرشون عقدت کنن عروسی . یعنی مادرشوهرت قبلش بهت نگفت شب مهمانیه؟ اگه نه که عیب نداره ولی خب شایدم میگن تو پیششون نمیری سر بزنی هیچی نگفتن

دعوت نکردت مامانش؟

والا چه بهتر 

دنبال دردسری مگه 

خوب بود اختیار نداشتی هر کس میومد خونش باید میرفتی یه سر خونه توام میومدن

ول کن بابا

شوهرت رو بچسب و باسیاست باش باهاش. 

اصلا بد مادرش رو نگو.  فقط تو لفافه و محبت و چرب زبونی بگو. 

یه جوری نباشه که توذهنش این باشه زنم مشکل داره که باخانوادم جور نیست. 

اصلا بدشونو نگو. 

ناراحتیت رو با زنانگی بگو ولی جوری باشی که ازت حمایت کنه. 

تو همه جمع ها یه نخوش پیدا میشه 😅

تو برو ، فقط اون نیست، سعی کن باهاش اصلا همکلام نشی فقط سلام و خداحافظ

فامیل آدم بیخ ریش آدمه، نمیشه کشتشون، تا یه اندازه ای ارتباط باید باشه ( خواهرشوهره رو نمیگما، بقیه رو میگم ک ب خاطر این دارن حذف میشن خودتم آزرده میشی) 

یک نصیحت از من به شما ، تجربه خودمه حالا که پیش مادر شوهری خیلی نرو بیا، بدون شوهرت نرو به خصوص خار شوهر خونه داری چند بار. که بری حرفتون میشه دیگه روت حساب نمی‌کنند  اونوقت تو این گرونی باید بری مستأجری ، کم برو کم حرف بزن کم بخور ،پیش اونا ،همهی اسرار زندگیتو حفظ کن دعوا ، اینکه چیکار کردی  چی پختی چی خوردی ،اگه زیاد صمیمی بشی ازت خسته می‌شند روتون تو روی هم باز میشه ،موفق باشی گلم