لعنت بهشون بچمو درست بی حس نکرده بودن آمپول رو زدن بعد بچمو پرستاره برد بهش گفتم بزار منم کنارش باشم ساکتش کنم اگر گریه کرد بعد گفت نه نمیشه کسی بیاد خودمون ارومش میکنیم دیگه بی حسه گریه نمیکنه بعد بردنش تو اتاقی که آخر بود اصلا هیچ صدایی نمیومد نگو بچم بیحس نبود دوتا پرستار محکم بچمو گرفته بودن که تکون نخوره وای بمیرم الهی نفس بچم رفته بود از گریه حین ختنه😭😭 درحدی بود که بچم شوکه شده بود دیگه از شوک گریش نمیومد مثل کسی بود که انگار دارن پوستشو میسوزندن هق هق میکرد بدون گریه بعد ده دقیقه بچمو آوردن دیدم چشاش کبود شده از گریه تا بغلش کردم محکم شالمو گرفت و یهو جیغ زد گریه کرد نمیدونید اون لحظه چه حالی شدم قلبم تیکه پاره شد نشستم تو مطب جلو مردم با بچم گریه میکردم بچم ساکت نمیشد جیغ های از ته دل میکشید حتی شیر هم نمیخاست دیگه شوهرم دید من طاقت نمیارم بچه رو برد بیرون و بهش استامینوفن دادیم یخورده اروم شد تا رسیدیم خونه باز گریه کرد بازم استامینوفن دادیم دیگه تا صبح خوابید و دردش اروم شده بود الان خداروشکر بهتره ولی خیلی میترسم پاش بخوره به التش و دردش بگیره
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!