در خونمون به روی همه بازه ،همه رو دعوت می کردیم خونمون (بعد میگم چرا گفتم دعوت می کردیممم) میومدن شام ،شب نشینی بگو بخند کلی هم بهشون خوش می گذشت و می رفتند
خیلی وقت ها هم خودشون خودشون رو دعوت می کردند
اما یه اتفاقاتی افتاد که حس کردم داره از من سواستفاده میشه
چون زن های اونا پذیرای مهمون یهویی نبودند،تحت شرایط خاصی مهمون راه می دادند و ....
بعد ها منم از دعوت کردنای بیخودمون کم کردم ب اضافه ی هر دعوتی ،دعوت می کردم
رفت و امد کمتر و کمتر شد
شوهرمم همیشه دوست داره دورش شلوغ باشه ناراحته از این اوضاع