از همه زندگیم افتادم
نه جایی میتونم برم، نه کاری میتونم بکنم ، واقعا خسته شدم از همه بدتر شوهرم خستم کرده
به خیال خودش میخواد بچه اولمون حس تنهایی و حسادت نکنه همش باهاش ور میره ، کوچیکه رو دعوا میکنه یا تو بازیا راه نمیده
همش بهم میگه تو در حق بزرگه کوتاهی میکنی و زور میگی
در صورتی که کدوم مادر میتونه بین بچه هاش فرق بزاره من فقط میخوام بدونه که بزرگتره یا باید هوای خواهر کوچیکترشو داشته باشه
شدید ترین دعوامون امروز صب بود که شوهرم برگشت گف تو مادر خوبی نیستی ، واقعا قلبم شکست، دست بچه رو گرفته برده خونه مامانم به دخترمم گفته مامانی رو ولش کن ما خودمون جدا زندگی میکنیم خوب این چه حرفیه
همش جلوی بچه ها انتقاد میکنه ، بهم حرف میگه
میگم بابا هر انتقادی داری جلوی اینا نگو دو روز دیگه روشون بهم باز میشه
واقعا خسته شدم ، همش میگم اگه بچه دوم نداشتم الان برای خودم داشتم پادشاهی میکردم، واقعا پشیمونم نمیدونم با روح داغونم چیکار کنم 😔