عین جن هر روز خونمونه صبحا نمیومد که جدیدا ساعت 7 صبح میاد خونمون به بهانه خرید نون فکر کن شوهرم خوابه این با نون میاد میگه حتما بهش صبحانه بده به خدا نیای هم میدم صبحانه. به خدا کلافه شدم دعا کن من دو ماه ازدواج کردم اصلا خوشی ندیدم نه عروسی گرفته الان همه چی برای خودش مادره میخره خونشو تعمیر میکنه برای من هیچ کاری نکرد بخاری هم نخرید به قرآن اجاق گازو روشن می کنم که خونه گرم شه بابام کل جهیزیه رو داد میگه میخوای بخاری بخرم گفتم نه اینا دیگه خیلی راحتن