از یه متخصص ارتوپد سوال شد چطوری خدا رو شناختی؟گفت: کنار دریا، مرغابی را دیدم که پایش شکسته بود.اومد پایش را داخل گل های رس مالید بعد به پشت خوابید،پایش را سمت نور خورشید گرفت تا خشک شد.اینطوری پای خود را گچ گرفت!فهمیدم خدایی هست که به او آموزش داده...به خودت نگاه کنی خداشناس میشوی...مغرور نشوید!وقتی پرنده ای زنده است مورچه را میخورد،وقتی میمیرد مورچه او را میخورد.شرایط به مرور زمان تغییر میکند،هیچوقت کسی را تحقیر نکنید.شاید امروز قدرتمند باشید اما زمان از شما قدرتمندتر است.یک درخت، هزاران چوب کبریت را میسازد اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت میتواند هزاران درخت را بسوزاند!پس خوب باشیم و خوبی کنیم...🙏🏻🌸باردار نیستم دوستان😎💜
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!دخترم تنهاتر...!!!و پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!!!