2777
2789

سلام 

دختر من یکسال و هفت ماهه اشه خیلی به مادر و خاله ام وابسته شده طوری که وقتی پیش اونا باشه یا جایی که اونا باشن اصلا پیش من نمیاد همیشه اونارو به من ترجیح میده با اینکه تو خونه براش وقت میدارم و بازی می کنم ولی خونه نمی‌مونه گریه می‌کنه من و ببر پیش اونا خونه خاله ام نزدیکه روزی چند بار میریم اونجاخونه مامانم هم هر روز میریم اگه ی روز اونارو نبینه ناراحته براشون گریه می‌کنه ولی برای من اصلا 

اگه نریم خونه خاله ام خودش میاد میبرتش البته مامان و خاله ام خیلی افراطی بهش محبت می کنن الان با گریه از خونه خاله ام آوردمش سرش داد زدم عذاب وجدان دارم 

بخدا آنقدر ناراحتم دارم گریه میکنم 

چیکار کنم  وابستگیش کمتر بشه چ رفتاری داشته باشم اگه کسی تجربه ای داره بگین لطفا

فقط بازی  و اینکه اصلا تنهاش نزاری.

خدایا،میشه منم مامان یه کوچولوی خیلی خوشگل چشم ابی بشم،وای خدا باورم نمیشه هم‌ونی که ازت خواستم دادی ،یه پسر با چشمای رنگی که هرکی تو خیابون میبینمتش عاشقش میشه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب اگر اونا میخوان و مشکلی ندارن چه اشکالی داره

اونا که می‌خوان ولی خب من ناراحت میشم ک وقتی تو ی جمعی هستیم انگار اونا مادرش هستن من غریبه اصلا منو تحویل نمی گیره 

بازی می کنم خیلی

باید خسته نشی و ادامه بدی و بیشتر یه کاری کنی وقتش و با خودت بگذرونه

خدایا،میشه منم مامان یه کوچولوی خیلی خوشگل چشم ابی بشم،وای خدا باورم نمیشه هم‌ونی که ازت خواستم دادی ،یه پسر با چشمای رنگی که هرکی تو خیابون میبینمتش عاشقش میشه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792