ما چهار تا جاری هستیم یکی از جاری ها اخلاقای خاصی داره مثلا تو یه مغازه با هم روبرو بشیم مثل یه غریبه باهامون رفتار می کنه دوست نداره مثلا بدونه که چی خریده و از این حرفا . آدم به شدت محافظه کاری هست در مورد خوشی هاش
و ایشون با شوهرش مشکل داره و هر سال به مدت دو سه دفعه میره خونه باباش قهر هر دفعه هم مثلا یکی دوماه طول می کشه این مدت که قهر هست هفته ای سه چهار ساعت زنگ می زنه که مثلا خبر بگیره از بچه ها و ....
بعدش که از قهر میاد دیگه حتی بری خونه اش هم محلت نمیده مثل یک ماه اول که اومده بعدش کم کم با شوهرش مشکل پیدا می کنه دم به دقیقه زنگ می زنه درددل می کنه
من این دفعه گفتم محلش ندم ولی بازم دلم سوخت دیگه از دست خودم کفری شدم کلی وقتم رو می گیره
همیشه هم میگه نون نداریم بخوریم در حالی شوهرش ماشین سنگین داره نیسان داره و تو کار خرید و فروش هم هست
شما بودین چه رفتار در پیش می گرفتین؟