نامزدم خیلی به مامانش میرسه من انگار نه انگار یدونه روز دختر و بهم تبریک نگفت باهاش رفتم بیرون یدونه اب برا من خرید واس مامانش بیرون رفتنی پیتزا بستنی همه چی میخره بعد میگه برا تو دارم کار میکنم مامانش خیلی خوبه خیلی دوسش داشتم الان دیگع متنفرم بدم میاد انگار رقیبه من همش اشک منو در میاره، ولی نمیزاره تو دل مامانش اب تکون بخوره یدونه روز و دختر و تبریک نگفت خودم یاد اوردی کردم گفت مبارکه
برا هر ماه برا مامانش پول میزنه بعد برا تولد من هیچی نخرید یدونه کیک خرید
اوق
الان البته پریودم شاید بخاطر اونه متنفر شدم
مادرش بیوه س؟
وااای چ بد
بهش بگو همینارو
شاکی شو شاید ی تکونی خورد
اگه وابستگی زیاد به مادر رو توی رفتاراش می‌بینی بیشتر راجب این ازدواج فکر کن
سنتون کمه
هنوز بالغ نشدین
ازدواج براتون زوده
پسره رو هنوز از شیر نگرفتن شما از یه پسر 20 ساله چه توقعی داری!
مگه پول داره برات کادو بخره
فقط موندم مگه عهد بوغه شمارو از حالا شوهر دادن
الان باید درس بخونی بری توی اجتماع نه اینکه شوهرداری کنی
اگر قراره همه عمرت ازش متنفر باشی و هی بخوای مقایسه کنی و زندگی رو به خودت و بقیه زهر کنی؛ همین الان جدا شو
اگه میتونی کنار بیای ادامه بده
چون قرار نیست اون آقا مادرشو کنار بذاره. هم تو هستی و هم مادرش.
پس برا چی خرجش میکنه.. هر دفعه میری بیرون ببرش مجبورش کن بکو فلان چی دلم میخواد بهکان کی دلم میخواد. ببرش بازار چند تایی لباس و شلوار لی و لوازم ارایشی بخر.. مجبورش کن خرج کنه. اللن زن عقدیشی تمام خرجهای تو گردنشه.. خرج نکنی کوتاه بیای بعد عروسی هم همین داستانه. اصلا هم نمیخواد مستقیم اشاره کنی به مادرش.. خودت کم کم کاری کن که کمتر برلی اون خرج بشه
