سلام من ۲۵سالمه و یه دختر ۲۰ماهه دارم و بچه دومم هم تااخر برج بدنیا میاد...نمیدونم قراره چی بشه چون من و همسرم هردو تو شهر غریب هستیم.راستش همسرم خیلی تلاش کرد ک این بچه رو س...ط کنیم اما من دلم راضی نبود و ایشون هم بخاطر من کوتاه اومد حالا گاهی میگه اما میبینم چقدر دلواپسشه براش مهمه که سالم باشه...الان میشه بگید کسی مثل من و شرایط منو دیدید یا ن...چطور مدیریت کنم؟اینم بگم بچه اولم شیر خشکی بود و خود به خود خودش شیرش رو قطع کرد حالا من هرروز براش شیر میگیرم و بالیوان میدم. که مشکلی براش پیش نیاد...اما واقعا بدون کمکی میتونم دوتاشونو بزرگ کنم اینم بگم دخترم خیلی اروم و وقتی پیش خودمون و تنهاییم کلا سرش با کتاباش و فیلم و اسباب بازی گرم میشه راهنمایی کنید....اینم بگم لطفا نگید چرا ۲تا پشت سرهم انتخاب من نبود اما اینکه قاتل بچه خودم نباشم انتخاب خودم بود
بچه خودته به کسی ربط نداره دخالت کنه نگران نباش منم شرایطم مثل تومیگذره
دمت گرم از اول شير خودت بدهمن كه به پسرم فقط شير خودم دادم نه كمكي دادم نه شير خشك مشكلي هم پيش ني امد خدا حفظشون كنه سالم باشن
سلام منم ۲۵ سالگی منتظر دومی بودم دست تنها . مادرو مادر شوهرم خودشون مریض بودن خواهرم هم سنی نداشت فقط بچه ام چهار ساله بود از این نظر کار شما یکم سخت تره .
اول الان که ۳۵ سالمه بهت بگم فقط بدون سخت و اسون میگذره . الان جفتشون مدرسه هستن منم اروم و بیکار و راحت 😁 پس همیشه به خودت بگو سخت نمیمونه میگذره . سعی کن با همسرت صحبت کنی که اقلا اون کمک به حالت بشه. در مورد امورات و کارای خونه هم سخت نگیر مثلا خودتو عذاب نده که حتما خونه تمیز بشه یا ظرفا شسته بشه . اگر توان مالی داری هفته ای دوهفته ای یه بار کارگر بگیر کارای خونه رو واسه ات انجام بده اگر با شوهرت همکاری کنید میگذرید از این روزا غصه نخور
دو تا بچه سختی زیادش به بهانه گیری بچه اوله
اینکه هنوز اون مستقل نشده و دومی میاد و دوتا رو تنهایی بزرگ کردن سخته
بچه های منم این مدلی شدن مثلا کوچیکه شیر میخورد بزرگه دستشویی داشت
یا شبا میرفتم بخوابونمشون بزرگه انتظار داشت کنار اون باشم و اونو بقل کنم
بیشتر اذیتایی که من شدم این مدلی بود- و اینکه کلا خونه رو باید ول کنی دو تا بچه خونه رو کن فیکون می کنن
دختر منم کوچیک بود پسر دومی ۶ ماهه دنیا اومد خیلی سخت بود منم تنها بودم حتی شوهرمم کمکم نکرد یه دوران سختی بود که گذشت الان ۵ و ۷ ساله شدن
همسرم ادم خوبیه تاجایی ک بتونه هم کمک حال هستش راستش خونه هم من کلا ادم کم خوابی هستم همیشه ۵یا ۶بیدارم و قبل بیدار شدن دخترم خونم ok...از لحاظ تربیت هم خوشحالم ک تو شهر غریبیم چون بچم با تربیت منو و پدرش بزرگ میشه
اول از همه خودت آرامش داشته باشی مهمه
مبارک باشه برای من به خوبی گذشت الان دخترم رفت داوزده و پسرم نه سال و پنج ماه دارند دخترم رو تا یک سال و هشت ماهگی شیر دادم و کمکی شیر خشک چون بچه اول بود و سنم کم شیرم در حدی نبود بچه سیر بشه ولی برا پسرم کاملا شیر خودم تا سه سال دادم بدون شیر خشک خیلی عالی و راحت بزرگ شدند الان بدون هم نمیتونند باشند خیلی خوبه باهم بزرگ میشند دوست های خوبی برای هم میشن، ببخشید میپرسم فرزند دوم جنسیتش مشخص شده؟
