از آرایشگاه اومد گفت که فلانی گفته تو چقدر جوووونی ، یعنی ۴۸ سالته؟؟؟
مادر شوهرم سنش به قیافش میخوره ، ولی کمتر نه .
سه ساله عروسی کردم ،
از روز نامزدی تا الان چندین دفعه گفته یکی از تو فامیلاتون گفته تو خواهر دومادی ، آخه خیلی شاد به نظر میای.
به نظرتون اینا رو از روی حسادت میگه یا فکر میکنه من میگم پیره ، یا اینکه واقعا خوشحالیشو میگه.
حسادت به چی؟ خوشحاله و دوس داره توام تاییدش کنی اما انقد نمیکنی که هی به طرق مختلف بیان میکنه
داره رو اعتماد به نفسش کارمیکنه
بذار خوش باشه جو گیر شده
من مادرشوهر و خواهر شوهرم اینجورین و معتقدن بقیه از سن واقعیشون ۱۰ سال بزرگترن خودشون هنوز دیپلم نگرفتن چون ۱۸ سالشون نشده
بنده خدا هیچی تو دلش نیست بابا، ماهم یه معلم داشتیم سر کلاس میگفت ازین جور صحبتا که مثلا بهش گفتن جوون مونده میخواست پزه چی بده به ما یه مشت بچه مدرسهای مثلا😂
اینارو گفت توهم دو سه تا بزار روش بگو آره بخدا خیلی جوون موندی
حسادت چشمای رنگیمو ، و موهای طلایی و پوست سفیدم .
علاوه بر اونا ، میگه که خودش سفیده ، موهاش طبق مده ، از هیکل و تیپ خودش ، حتی از باسنا و سینه هاش تعریف میکه ، من چیو تایید کنم خب😂🤭🙈🙈🙈
بعد خطاب به من ، حالت چندشی میگه جوش زدی ؟
یا مثلاً میگه باسن داری 🤢
و...
حالا اینا برا خودش خیلیم قشنگه ، برا منم عیبه😅
اگر از خودش تعریف میکنه منظورش حسادت به داشته های تو نیست تو عروسشی آدم کیف میکنه اگه عروسش زیبا باشه. وقتی میگه جوش زدی چون انقد همه چی تموم تو رو دیده که به دلش نیس حتی یه جوش بزنی دلش نمیخواد همون یه جوشم تو صورتت ببینه
به نظر من مادرشوهر حسادت نمیکنه اگه میگفتی خواهر شوهر میگفتم درست میگی. منم مادرشوهرم از دست پختش خیلی تعریف میکرد ناراحت میشدم.اما یبار بهش گفتم مامان فلانی دست پخت شما که بله خوبه ماشالا سی ساله آشپزید. اما بنظر شما دست پخت منم خوبه؟ یا باید بیشتر روش کار کنم؟ بعد گفت از هیکل فلانی یعنی شوهرم که چاق شده معلومه
همه مثل هم نیستن خب 😉
مادر شوهر منم ، خیلی دست پخت عالی داره ، ازش همیشه تعریف میکردم، میومد خونمون از دستپختم عیب میگرفت ، حتی به خودش اجازه میداد ، نوع برجی که جلوش میزارم تعیین کنه .
مگفت جلو من برنج خارجی نزار ، ایرانی بپز برام.
بار دار بودم نتونستم ظرف بشورم خونشون ، ، گفت هرکی خونمون کار نکنه ، برم خونش کار نمیکنم.
بعدش اومدن خونمون ی وعده موندن ، با شکم بزرگ حتی ظرفای نهارشم نشست ، ی استکان از جلوش بلند نکرد ببره تو آشپز خونه... همش دولا راست میشدم ...
نه عزیزم ، مادر شوهرم از اونا نیست که زبون بدی داشته باشه ، ولی ته دلش هیچی نباشه . اتفاقاً خیلی خوش سر و زبون داره ، بخواد تعریف کنه ، ازت ملکه میسازه😎
خب تو باهاشون زندگی کردی خوب میشناسیش حتما. من به کلیت گفتم که اکثر مادرشوهرا از زیبایی و کدبانویی عروسشون ذوق میکنند. بنظرم اهمیت نده هر موقع هم خواست از خودش تعریف کنه بگو اگه اینجوری نبودی که عروس مثل من مصیبت نمیشد و بخند
