شوهرم بخاطر غر زدن هام گیر دادن هام خواسته های بقول خودش نامعقولم دوساله ازم سرد بود بهم چند بار گفت خسته ام دیگه غر نزن بزار کارمو بکنم شب با دوستاش میرفت بیرون من غر میزنم چرا همش با اونایی خودش الان مبگه از خونه فراری بودو یک ماهه قهر کرده اخلاقش شده گه پولامو ازم گرفت هیجا نمیبره جای خوابشو چند شبه عوض کرده تو خرید خونه گیر میده لباس هم گفته هیچی برات نمیخرم هیجا نمیبرم دوست داری با این شرایط بمونی بمون نداری بسلامت نمیدونم از لجه یا واقعا تا آخر بقول خودش میخاد اینجوری باشیم کل پول های کارتش رو ریخته تو کارت داداشش نکنه برم مهریه بزارم اجرا سگ شده جواب تلفن نمیده برای هرچی بهونه ای داره خانوادش و خانوادم دخالت کردن با خانواده من قهر کرد ب خانواده خودشم گفت دخالت نکنید مادرش هرچی رسید بهم گفته
میخاستم ماشین بخریم بریم سفر شبا این زودتر بیا باهم وفت بگذرونیم یا برای خونه مبلی بخریم شوهرم بیشتر رفیق بازی میکنه از ما فاصله گرفته بود منم خسته شدم غر میزدم نمیدونستم اینجور میشه زندگیمو باختم چیکار کنم افسردگی شدید گرفتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.