2777
2789
عنوان

بدترین آبروریزی ک انجام دادید

| مشاهده متن کامل بحث + 6752 بازدید | 151 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

استاده خانوم بود دیگه🤐🤐🤐🤐🤐 نگو نه!!!!!

مرد بود مردددد

《••°♧👑سوگلی السَلطَنه بانویِ اَولِ دَربار👑♧°••》خدایی سگل دیگه خیلی داغانه همون سوگول صدام کنین😥😥(سوگل درسته).(( خودم خواستم))

چشمامو باز کردم.تخت بغلیم دوست پسرم بود .فقط هنگ بودممم هیچی یادم نمیومدددددد

دوستای خوشگلم ، منم میخام مثل بقیه یه کسب درامد کوچیک داشته باشم. اگه اینستا دارید حتما پیج منو فالو کنید مطمعنم یه روزی به دردتون میخوره.    Shahomalakeh2   شاه و ملکه۲     پیشاپیش ممنون از حمایتتون

یه اقایی بالا سرم بود گفت شماره خونتو بده خانم شما تصادف کردید. گفتم نهههه حالم خووووبه خودم میرمممم خونه. مرخصم کنید.خندید و گفت نه حالتون بده.نمیتونید برید

دوستای خوشگلم ، منم میخام مثل بقیه یه کسب درامد کوچیک داشته باشم. اگه اینستا دارید حتما پیج منو فالو کنید مطمعنم یه روزی به دردتون میخوره.    Shahomalakeh2   شاه و ملکه۲     پیشاپیش ممنون از حمایتتون

یه یار شوهرم خ حرصم داده بود با خاهراش همینکه رفت بیرون ز زدم به خاهرم لی فش به خاهر شوهرام دادم اخه خ دخالت میکردن,خ راجبشون حرف زدم تو اتاق بودم درو با کردم دیدم شوهرم تو هال نشسته هیچی نگفتم همشو شنیده بود

من۲یا۳مین روز عقدم بود رفتیم بیرون پریودم بودم صندلی ماشین نامزدمو کثیف کردم 

اونقدخودمو زدم اومدیم خونه بیچاره به روم نیاورد اصلا منم چیزی نگفتم مامانم گفت بگو بیاره بشوریمش اس دادم بهش وگفتم دعوام کرد که اولا چرابه مامانم گفتم وگفت این چیزا دیگه بین خودمون۲تاس

 بعدشم گفت خودش تمیزش کرده اصلنم دیگه به روم نیاورد

الان بازم یادم افتاد داغ شدم

مجرد که بودم برای اینکه شبا با دوست پسرم حرف بزنم اون موقع موبایل نداشتم یه گوشی تلفن ثابت خریدم شبا که همه میخوابیدن تو اطاقم میزدم به پیریز تلفن حرف میزدیم که نگو بابام شک کرده بود نصف شب تلفن پذیرایی ورداشته بود همه حرفای مارو شنیده بود بعد اومد تو اطاقم تلفن بر داشت بدون هیچ حرفی رفت از اونجایی که بابام خیلی مهربونه دعوام نکرد ولی آبروی من رفت تا چند ماه روم نمیشد با هاش حرف بزنم خجالت زده بودم.... مخصوصا که دعوام هم نکرده بود ولی سکوتش از صد تا دعوا هم بد تر بود.

اوه

پیش دوس پسرم بودم دعوامون شد مث این فیلما از ماشین پیاده شدم اونم ماشینو ول کرد دنبالم میومد میگفت عین ادم برو سوارشو منم نعره میزدم گریه میکردم دست از سرم بردار ملتم ماتشون برده بود به من چراغ قرمزم بود ماشینا بسته بودن به بوق فحش یک کولی بازی دراوردم بیا ببین😭😭😭😭

خیلی صحنه بدی بود جو چیز واقعا بدیه

چشمامو باز کردم.تخت بغلیم دوست پسرم بود .فقط هنگ بودممم هیچی یادم نمیومدددددد

حالا خوبه تو شهر خودتون بودین. مورد دیدم دختره با دوست پسرش تو مسافرت شمال تصادف کردن. بیمارستان شهرستان بستری شده تو کما. خانواده دختره از اون مذهبیها که اصلا باورشون نمیشده و در جریان نبودن. دختره بهوش میاد و یک ابروریزی ای...خدا نصیب نکنه.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز