دوستان اگه تو فاميل از همسن و سالاي خودتون نخواين باهاش ارتباط داشته باشين چيكار ميكنين چجوري ميپيچونينش ؟؟ من اين مشكل و دارم يكي هست هروقت ميبينمش اينقد خالي ميبنده از همه چيزه زندگيش و ادم سالمي هم نيس از نظر اخلاقي مطلقه هم هست و هروقت چيزه تازه اي ميخره و يا يه مسافرت ميره يهو سرو كلش پيدا ميشه اينقد واسم خالي ميبنده و يه جورايي ميدونه من نميتونم مثه اون باشم از نظر رابطه ازادانه با هركسي منظورمه، از وقتي طلاق گرفته اينجوري شده مثل دل سوزي مياد فخر ميفروشه ميدونين چي ميگم ؟؟دليله وفتارش نميدونم چيه فقطم با من اينجوريه، هر وقت ميبينمش تا چند روز حس بدي دارم به همه چيز
مثلا همه عاشقشن همه اينو دوس دارن هركي سمتش بياد پولداره خرجشو ميده مسافرتاي خارجي ميبرش نمنونه هايي از خالي بندي هاش ، هر جا ميره يه عده ادم درست حسابي و پولدار عاشقش ميشن اين ميمونه كي و انتخاب كنه اينقد من من ميكنه ، وقتي كه ازدواج كرده بود نيگفت يه ملت عزادار شدن😑
نميدونم چه رفتاري بايد در برابرش داشته باشم ، قبلا هميشه با من در حال رقابت بود سر لباس و تيپ و هرچي يه سره سرش و كمد لباسام بود يا قرض ميگرفت يا هي ميگفت خوش به حالت موقعي كه دختر خونه بود منظورمه ، ولي الان كه همه چيزش تغيير كرده فقط مياد به من فخر ميفروشه و يه جورايي زندگي مو مسخره ميكنه ميگه بي عرضه اي و ميره