2777
2789

ریدم واکنش خاصی نداشتند

 یه  دیالوگ  غمگین هست که میگه :"کاری نکن ازت متنفر بشم ، دوست داشتنت ب اندازه کافی دردناک هست ...           موقع جدایی بهش بگید خوشحالم که حداقل  سایه تاریک  زندگی تو نشدم ، باشد که خاکسترم محرابِ ققنوس نجات یافته ی تو باشد .                                                                        و در نهایت کسی قلبت را میشکند که به او گفته بودی از شکسته شدن خسته ای ...                       کدوم بدتره ؟ زندگی کردن مثل یه هیولا ..،، یا مردن مثله یه انسان خوب ...و چقد ترسیده بودی زمانی که از خودم به خودم پناه آورده بودی ...                                                                           شبیه کسایی که بهت آسیب زدن نشو ، شبیه کسایی شو که کمکت کردن بهتر شی ....

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

من امسال کنکوردارم ولی مال آبجیمو میگم

روز تولدش نتایج اعلام شد

پزشکی تبریز

همه خوشحال بودن جزخودش که چرا پزشکی دانشگاه تهرانم قبول شدم ولی شهیدبهشتی قبول نشدم

من دلم رف واسه اون دلی که عاشق نبود...!

من اصلا چک نکرده بودم کلا تصمیم گرفته بودم بیخیال باشم داداشم اولین نفری بود که چک کرد بعد بهم با کلی ذوق گفت ژینا قبول شدی به خدااا راست میگم خیلی حس خوبی بود 😂😂🫠

پول یک مرد ؛ هیچ وقت یک زن مستقل را هیجان‌زده نخواهد کرد ..🤍

ما تو مسافرت بودیم 

من امید نداشتم که قبول شده باشم،اصلا نگاه نکردم به رتبه ام 

یهو بابام زد رفتم دیدم زدم شده ده هزار 

اما چون امید نداشتم آزمون عملی ندادم ،یهو به خودم اومد آزمون کتبی رو قبول شدم و عملی رو ندادم🥺

دختر ها لاک قرمز دوست دارند و پسر ها فرق آن را با زرشکی و گلبهی و اناری و عنابی نمی‌فهمند ، چه اشکالی دارد؟ آنها فقط باید بلد باشند دست هایی را که از ذوق یک دیدار آذین بسته شده به گرمی بفشارند و بگویند:دوستت دارم، آن وقت چه فرقی میکند تو طیف رنگ های خانواده‌ی. رنگِ. تنِ. کفشدوزک را بدانی؟همین که یاد گرفته باشی قرمز یعنی «عشق»کافیست.

عصرش رفتیم خونه اقوام

برگشتنی یهو بابام موبایلشو بهمون نشون داد، رتبه های تک رو اعلام کرده بودن

از استرس میخواستم گریه کنم

رسیدیم خونه، بابا و خواهرم داخل پذیرایی با موبایل هی سایت رو باز میکردن سعی میکردن واردش بشن

من داخل اتاق پشت کامپیوتر

یهو اونا جیغ و هورا و شوت و..

رتبه خواهرم رو بابام میگفت عالیه عالیه( درحالیکه وقتی اینجوری میگه من حس میکنم میخواد افتضاح رو درست کنه ولی نمیتونه...بگذریم)

مامانم اومد پیش من، من تونستم بالاخره وارد سایت بشم. فکر کنم ساعت هشت یا شش و نیم عصر بود.

رتبه ام رو دیدم. خداروشکر. بلند گفتمش و رو کردم به مامانم و گفتم خوبه نه؟ اون لحظه از خنده و گریه نمیدونستم چیکار کنم

استرسش‌\\\\\ شادی اون لحظت

اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز