صیغه کیم نوزاد بانوجانگو سوزنی میکنه اوکجاتگ که میفهمه عصبانی میشه وقبلش ملکه برای نوزادش لباس میفرسته اون فکرمیکنه لباس قدرت شیطانی داشته صیغع کیمو رومتهم میکنه صیغه کیم تبعیدنیشه وچندی بعد باتوطئه جانگ مکله هم تبعید میشه اون وارداقامتگاه جدیدش میشه
اون حالا ملکست وزندیگ خوبی داره اما میفهمه دختری به نام دونگی چوی باعالیجناب حرف زده واونو تنبیه میکنه شاه میرسه ودونگی رونجات میده وصیغه خودش میشه» جانگ ازاو متنفره تااینکه ملکه بعد پنج سال برمیگرده حالا
بانوجانگ که سخت کینه وخشم برش داشته فوق العاده ازامدن ملکه ناراحته وبه مقام(بین)تنزل پیدامیکنه»» برادرش دستگیرمیشه وبرای جانگ نلمه میفرسته که ملکه رونفرین کنه ملکه درتبعید مریض شده بود وحالا شدت یافته بود جانگ صیغه داداشش که زمانی فاحشه بوده وجادوگر رو فرامیخونه تا ملکه روطلسم ونفرین کنن.. جانگ ملکه ورنفرین میکنه وجلوی اتاقش طلسم چال میکنه. اونقدر ملکه رونفرین میکنه که اون بدتر هم میشهدونگی که باخبره ازجانگ میخواد دست برداره امااون گوش نمیده. ملکه که دربستر مرگ افتاده جانگ نزدش میره ومیخواد اونو خلاص کنه اما دونگی میرسه ومکله رونحات میده» اما سرانجام بانفرین های شمنیسم جانگ ملکه جان میده ودونگی محراب جانگو ونفرینشو به شاه لومیده شاه هم اونوزندانی میکنه جانگ ازشدت غم اونقدرپسرشو میگیره که اون عقیم میشه.. جانگ زندانی میشه تااینکه دستورقتلش میرسه
سرانجام زندگی پرخشم وطمع او بانوشیدنی جامی زهر ختمه میابه وارامش بعد چندین سال به اندورنی برمیگرده.»»