2777
2789

دختر داییم دوران بلوغ بایکی رل بود پسره هم ۱۷ سالش بود فکر کنم 

بساط مسخره کردن ما بود پسره 

امروز تو محله با دختر داییم دیدیمش مامانم گفت اینم پسره فلانیه ها

منو و دختر داییمو میگی؟پشمامون ریخته بود

اصلا چنان به چشم برادری تغیر کرده بود که فقط یا خدا😂😂

امان از سکوت ، و خستگی های ممتد ‌امان از حرفای ناگفته شده و بغض سنگین گیرکرده یِ گلو امان از قلب شکسته ، و قلب دردهای ِ نصف شب امان از پریشانی های همیشگی و چشمهای قرمز شده از اشک امان از کاش های بی پایان و امان از چراهای هر روز امان از حسرت دلخوشی های کوچیک امان از روح های ِ مرده و جسم های ِ خسته امان از گریه های بعد از خنده !"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792