نمیدونم واقعاچرا اینجوری شدم.اوایل ازدواجم خییلی بی خیال بودم کلا برام اونقدری مهم نبود کی چی میگه ولی کم کم به خونواده شوهرم خیلی حساس شدم کوچکترین چیزی که ازشون ببینم یا حرفی بزنن ناراحت میشم.نمونه اش اینکه مادرشوهرم و کلا خانواده شوهرم خسیسن.عید لباس نمیخرن صد بار به شوهرم گفتم پیش اونا هروقت حرف از خرید و...شد نه نگو الان پیش مادرشوهرم و جاریم و خواهرشوهرم به شوهرم میگم کی بریم خرید عید به نظرت.برگشته میگه خرید چی لباس داری دیگه.اینقدر ناراحتم نمیتونم هم به روم بیارم.کاش مثل خیلی ها بی خیال بودم
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
شما واسه خودت تصمیم بگیر ، چرا نظرسنجی میزارید با خانواده شوهر ؟ حس می کنم تازه ازدواج کردین همین طوری پیش برید تا گردن تو زندگی تون میان ، نکنید این راهش نیست
خب چرا جلو اونا ازین حرفا میزنی؟؟؟؟؟؟ خواسته هاتو فقط بین خودتون به شوهرت بگو با سیاست میبردیش خری ...
اتفاقا شوهرم توی خونه اصلا نمیگه چرا بریم خرید و...همیشه هم میاد ولی پیش خانوادش هروقت راجع به خرید چیزی بهش حرفی میزنم میگه نه بابا براچی پولمون رو هدر بدیم.مامانش هم بلندبلند میخنده