من خیلی هوای خانوادش دارم برادرزادش تنهاست طبقه بالامونه مجرد بهش غذا میدم بعضی وقتها الان یک هفته هست حوصله نداشتم اصلا غذا ندادم امروز رفتیم بیرون اونم بردیم بعد شوهرم زنگ زده مادرش میگه زنم دوروزه غذا نمیپزه برادرزاده ام رو بردیم بیرون غذا دادیم من دستم مشکل داره به برادرزاده گفتیم غذا ندادیم به خاطر دست درد بوده که ناراحت نشه شوهر الاغم به مادرش نگفت دستم رو