تو ماشین نشسته بودیم اهنگ اندی و داریوش رو گوش میدادیم که شوهرم یاد عشق ۲۰ سال پیش افتاد و میگفت اون موقع این اهنگهارو گوش میدادم بعد بهم گفت اگه اون بیاد تورو میفرستم خونه بابات اصلا شوهرم اهل زن بازی و این چیزها نیست از اون هم هیج خبری نداره ۲۰ سال میشه ننیدونم چرا اینطوری گفت خیلی ناراحتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.