2777
2789

بعد نجات اوکجانگ توسط برادرش اوبه خانه اش میرود ودرغم فراق شاه تصمیم به خودگشی میکند. اوخودراحلقاویز میکند، اما به موقع مادروبرادرش میرسندونجاتش میدهند» اودیگر راهبه بودایی میشود وتصمیم میگردشاهو فراموش کند انها باجادوگری اشنا میشوند( منظورم خانواده جانگه)

اوکجانگ تصمیم مگیره باجادوگر به عنوان دکتر به قصربره چون شاه مریض بود وابله گرفته بود جادوگر به مادرشاه پیشنهاد کرد؛ برای رهایی شاه ازابله تنها یک راه بیش نیست که شما بروید ودرشب سردزمستان اب سردبرسرخودبریزید

مادرشاه ناگزیر این کاررامیکند تا پسرش بهبودیابد همین میشود اما چندی بعد مادرشاه دراثر مریضی که ان شب گرفته وبدجان میدهد»» شاه هم برای اراشمش روح خوداوکجاتگو طبق فرمانی برمیگرداند. به کاخ اوکجانگ حالا دیگر ان زن معصوم بینوای سابق نیست بلکه یک زن عقده ای عصبی پرازکینه ازملکه مادروندیمه اش وملکه اینهیون است ادامه پارت سه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792