عموم مرد خوبیه ..ی مدت کارمند ی ارگان خوب بود منتها نمیدونم چیشد از کارش استعفا داد بره شغل آزاد
شغل آزاد داشت و روزگار زن و بچش رو میچرخوند
از طرفی خانواده خانمش وضع خوبی داشتن که یه خونه رسیده بود ب خانمش و مادربزرگ من ک میشد مادرشوهر این خانم در اون خونه ساکن بود با اجازه ی همین خانم.
البته خونه خود مادربزرگم که دورتر بود در اجاره بود و اجاره رو زن عموم برمیداشت اما انگار اجاره اون خونه از اجاره این خونه ای ک مادربزرگم ساکن شده بود کمی کمتر بود.
زد و عموم ناراحتی قلبی داره مشکل قلب پیدا کرد و ی مدت خونه نشین شد و نتونست کار کنه (کار آزاد داشت)
و بعد از اون انگار نمیتونه مثل سابق کار کنه و سلامت نیست و چون ی مدت خونه نشین شد کاز آزادش هم مختل شد و از رونق افتاد
نزدیک ۵۰ سالشه و بعد از مریضی نمیتونه خوب کار کنه
حالا زن عموم ب عموم گفته مادرتو از خونم دربیار بیرون بره خونه خودش زندگی کنه و اجاره کامل این چندسال رو از عموم کاغذ گرفته که از دونگ خونه ی خود عموم ب اسم زن عموم بشه
از طرفی متوجه شدم عموم بیمه نریخته این چند سال و الان بیمه نداره ..خیلی تعجب کردم چون آدم بیخیالی نبوده تو زندگیش.. الان خیلی نگران زندگیشم..یه پسر پرتوقع داره که تا پول میخواد اگ عموم نده میگیره زیر باد کتک .. پسرش ۲۰ سالشه خیلی پرتوقع بار اومده
یعنی چی میشه زندگی عموم
بعضی شبها عموم میره پیش مادربزرگم میخوابه از دست پسرش و بدخلقی های زنش
عملا عموم رو دارن از خونه زندگیش بیرون میکنن
نمیدونم چرا انقد طفلک بد آورد