قبلا بینهااایت عاشقم بود یهویی توی یک سال تغییر کرد محبت نمیکرد و هربار به روش میوردم میگفت بخاطر اخلاق خودته تو قبلا باهام بد بودی دیگه هیچی بین ما درست نمیشه و نمیتونم بدیاتو فراموش کنم( دوسال پیش سر ی سوتفاهم فکر کردم بهم خیانت کرده از روی عصبانیت زدم تو گوشش) الانم هرچی توضیح میدم عصبی بودم کنترل رفتارمو نداشتم باور نمیکنه میگه تو داری منو بازی میدی میگه در ایندم ممکنه چنین رفتاریو تکرار کنی میگه بخاطر اون کارت حسم بهت از بین رفت اعتماد خط قرمز من بود دیگه نمیتونم باهات مثل قبل باشم امشبم قسم جون مامانشو خورد دیگه هیچ حسی کلا بهم نداره و تصمیمش جدایی هست بارها تو گذشته پیش اومده بود اون عصبی بشه حرفی بزنه کاری کنه من بخشیدم ولی حالا بخاطر ی لحظه عصبانیت میخواد جداشیم؟ حقیقتا برام منطقی نیست دلیلی که میاره منطقی نیست که اون همه علاقه یهویی بخاطر ی دعوای بیخود از بین بره امروز هم بهش گیردادم تغییرکردی همون دلایل مسخره رو اورد و اخرش دعوا شدت گرفت بهم گفت برو با خشونت خیلی زیادیم گفت برو گفت اگر نری زنگ میزنم پلیس با ابرو ریزی بیرونت میکنم اون منو از خونه ای بیرون کرد که خودم سال ها پا به پاش زحمت کشیدم تا به این نقطه برسیم
پایه احساساتش خیلی محکم نبوده وگرنه شرط اول عشق گذشته
من مجردم ولی شنیدم زن نباید خونه رو ترک کنه بیرونت میکرد زنگ میزدی پلیس صورت جلسه بشه
اینایی که نی نی سایتیا میگنه البته
زدی توی گوشش به ناحق
بدجور سوزوندیش
عزیزم فکر میکنم حست درمورد خیانت درست بوده احتمالا سرش جایی گرمه
بلکه دعا یا طلسم متون کردن یاام با یکی ارتباط داره
و تو رفتی؟؟ اون نمیتونست تو رو با پلیس بیرون کنه. برگرد خونه و بگو میتونی بیرونم کن. اینجا خونه منم هست.
من اینو میدونم همه زن ها زود حس خیانت رو میفهمن شاید اون زمان درس فهمیدی اونم که از خداش بود الان میگه با خودش فهمیده به جهنم همه مردا اونطرین
ببین بذار واقعیت بهت بگم هیچوقت الکی ی زن حس خیانت نمیگیره
یه مرد بخاطر یه سیلی عشقش از بین نمیره
و زنش رو هیچقوت بیرون نمیندازه
امیدوارم نکته رو گرفته باشی
مشکوک میزنه
و اینکه اون نمیتونه شمارو از خونه بیرون کنه مگه اینکه طلاق بگیرین
