چرا مادر شوهرا بین عروس ها فرق میذارن

بخدا خودم عین لاکپشت ارومم و اصلا دنبال حاشیه نیستم

کاش شوهر منم اینطور بود هرروز میزدم سرش صداش در نمیومد🤣اما خب یدونه بگم ده تا میگه.😅

من جاری من دختر خواهرشه.سمی مادر شوهرم میشه خاله اش.منم غریبه.مطمئنت بین منو اون فرق میزارن.اون خیلی وختا زنگ میزنم اما من ب هیچوقت مادر شوهرم کلا خانواده شوهرم زنگ نمی‌زنم سالی ی بار اونم عید میرم ی هفته مهمون میشم بر میگردم 

البته خدا رو شکر دورن از ما.و گرنه معلوم نبود چند بار تو روز بحث و دعوا داشتیم .

خانواده ساده ای هستن تو حرف زدن و رفتار .منطقه ما هم حساس.ی حرفی همینجوری نسنجیده گفته بشه یا رفتاری ک شاید برای اونا عادیه و مهم نیست برای ما مهمه و برمیخوره.برا همین مادر شوهرم مواظبه یا ی حرفی بزنه خیلی توضیح میده ک ی وخ بهم بر نخورع

خودم عین لاکپشتم عین پدرم تو سکوت ارومم

حتی‌تو رابطه های گذشتم دعوایی رخ نداده

رابطه بر اساس حرمت دو طرفه اس

البته میدونم اگر دعوایی شد باید بزاری زنت غر بزنه تا ار‌وم شه حرفی نزنی دلش بکشنه و بتونی سکوت رو انتخاب کنی

ولی خب کنترل کردن خیلی خوبه

دقیقا مشکل من را داری ازشون دور شو وفراموششون کنی این مادرشوهر هیچ وقت با توخوب نمیشه

شوهر من سکوت کنه لال میشه

ببین منم همینجورم مادرشوهر جاری بزرگم و بردار شوهر بزرگمو خیلی دوست داره و احترامشان رو نگه میداره همه جوره هم پشتیانشونه مالی و .....حتی دو بار فهمید ما وام گرفتیم گفت شما برای چیتون بدینش به حامد 🤐 یه بارم اوایل ازدواجمون وام گرفته بودیم نصفش رو آزمون گرفت داد حامد قسطشم ما دادیم 🤐 بخوام بگم خیلی زیاده و برادر شوهرم پدرو مادرش جلوش بمیرم نگاشون نمیکنه 😂جاریمم یه آدم بسیار سرده ای که نگو نه دیدم و نه شنیدم تا حالا کاری کرده باشه براشون فقط خانومی می‌کنه 😂 

در عوض شوهر من نوکر خانه زاد پدر شوهر و مادر شوهرم اصلا نمیشه اینجا بگم چه ها که نکرده براشون چه خواسته ها که نداشتن ازش بخوام بگم خیییلی زیاده ولی هیییچ وقت نه مالی نه معنوی کمکی نکردن بهمون حتی تعریف و تمجید بچه هایش بخواد بکنه به هیچ وجه از شوهر من تمجید و تقدیر در کار نیست مخصوصا در مقابل برادر شوهر بزرگم 

من و امثال شما ناراحت میشیم چون خوبی که میکنیم جواب متقابل نمی‌بینیم و حتی بر عکس بدی هم میبینم 

من خودم بعد از هفت هشت سال زندگی تازه فهمیدم تنها چاره کارم اینه که دیگه خدماتی که شوهرم بهشون میداد رو قطع کنم که مرحله بسیار سختی بود و هست (مادر شوهرم اویل میخواست شوهرم رو بترسونه می‌گفت میترسم بابات عاقت کنه 😂😂 اونم سر اینکه چرا ساعت ده شب بهت زنگ زدم نبردی منو فاتحه پیرمرد همسایه خونه برادرم 😑 گفتی برات اسنپ  میگیرم 😑😑😑)خونه اشون هم دیگه نمی‌رم مگه اینکه کاری چیزی داشته باشم دیگه الان داره ذهنم آروم میشه و برام مهم نیست چکار می‌کنه برای برادر شوهرم که اصلا بهشون محل نامیده الان دیگه خوبی بهش نکردم رفتارشم دیگه برام مهم نیست خدا رو شکر چند وقته دیگه خونمون هم نمیاد مجبور نمیشم ببینمش الان راضیم

خدا خوشبختتون کنه

رابطه با حرف زدن درست میشه 🌹

اصل کار همون همسر آدم.... مادرشوهر هر هفته یک بار یا دوهفته یک بار میشه تحمل کرد... ولی اگه همسر.. آدم خوبی نباشه آدمو پیر میکنه وحتی نابود 😑

افرین به درک و شعورتون که متوجه شدین

ولش کن بابا...اون یه مشکلی داره با تو که تو بی محلی میکنه این کارا رو میکنه به اونجات بگیرش 

شعت حالا شوهر تورو بیشتر دوس دارن یا برادر شوهرت 

عزیزم مطمئنی بین جاری هاتون فرق نذاشتین منم عروس اولم نه عروسی برام گرفتن نه عیدی نه پاگشا هیچی .ولی برا جاریم عروسی گرفتن طلا گرفتنن همه کاری کردن در حالی که من از اول باهاشون خ‌وب بودم روراست پودم جاریم فقط زبان میریزه ولی در عمل هیچ کاری براشون نمیکنه احترامش هم بیشتر دارن