دلیل اصلی بدبینی و منفی گرایی و سیاه بینی زندگی ها بنظرم "پیروی از "مثلا اصول" های زیستی است!
کی گفته که:
همه باید ثروتمند باشن ؟!
(اگه پراید داری و مستاجری و ته مسافرتی دهاتتونه بدبختی)
[مبل میلیون دلاریت تازه از ایتالیا رسیده ۵ دقیقه حالشو میبری ، بعد ۵ دقیقه پشت تلفن سر یه چیز واقعا الکی عصبی میشی و لیوان شربت رو پرت میکنی رو همون مبل!!!! ]
همه باید ازدواج کنن؟!
(اگه سنت بالاست و شوهر/زن نداری بدبختی)
[۳۰ سالته و با یه بچه تنها کز کردی گوشه ی خونه و دلت شده پر از سیاهی و عقده!!!]
همه باید بچه دار بشن؟!
(اگه بچه دار نمیشی بی ثمری!)
[پدره زیر مشت و لگد بچه ی معتادش زار میزنه و مادره سر نماز نفرینش میکنه که خدایا برش دار از روی زمین]
همه باید لبخند بزنن؟!
(اگه آرومی و درونگرایی افسرده ای)
[صدای خنده هات گوش فلک رو کر میکنه اما "خودت" میدونی که اسکارِ دروغین ترین خنده ها به نامته!]
همه باید ویژگی های ظاهری خاصی داشته باشن؟!
(اگر چاقی بیریختی و اگه لاغری مردنی ای و ...)
[مثل پری قصه ها یا شاهزاده های دیزنی ای ولی قلب نداری!]
ذهنتون رو از "سنت" "الگوریتم" " اصول" خالی کنید و فقط و فقط رو این تمرکز کنید که با کمترین ها هم حال خوبتون رو بسازین..
دیگران(نظرات خودخواهانه ی آدم های اطرافتون) رو از زندگیتون حذف کنین و اون ها رو فارغ از "نسبت" هاشون به شما(پدر،مادر،همسر،فرزند،دوست ،خواهر و برادر و...) انسان هایی ببینید که کاملا عاقل و آگاه نیستند و در کمال احترام و خونسردی پیش برین..
متنی که نوشتم میدونم کلیشه ای و نصیحتیه و خیلی دلنشین نیست،اما لازم دونستم پیشنهادش بدم برای حتی همون یه نفری که"میخواد رها بشه از بند افکار خودش و بقیه"❤️
دوستون دارم🥰🦋🩵