دیروز عصر مامانبزرگم فوت کرد مامان بابام، بابام خیلی دوسش داشت فردا هم تولد بابامه شکسته شده ولی چیزی نمیگه اون یمی مامانبزرگمم سرطان خون داره تو بیمارستانه مامانمم میترسه میگه مامانم بستریه گریه میکنه خودمم اولین بارمه یکی که خیلی بم نزدیک بود میمیره اولین باره جنازه میبینم اولین باره تو مراسم ختم شرکت میکنم این که دیگه نیست باورش برام سخته این وسط امتحانات مستمرم هم هست چیکار کنم روخیه مامان بابامو بهتر کنم؟ من واقعا نمیدونم همه چی خیلی یهویی اتفاق افتاد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم کاری نیاز نیست کنی. باید زمان بگذره یکم تا اروم شن
گناه دارن مخصوصا بابام فردا تولدش بود به خدا نمیدونم چیکار کنم به مامانم مبگم میگه چیکار کنم ولش مامانش مرده باید ناراحت باشه ولی من دلم میسوزه بابام میریزه تو خودش