خب سلام
این ماجرایی که میخوام تعریف کنم مال ۷/۸ سال پیشه ( برای اینکه مشخص نشه هویت ، نسبت فامیلی رو مثلا یچیز دیگه گفتم یا شهر هارو نگفتم )
ما بخاطر شغل پدرم یک شهر کوچیک زندگی میکردیم و فقط تعطیلات میرفتیم شهر خودمون
توی اون شهر هم فقط از فامیلای نزدیکمون عموم اینا زندگی میکردن
پدرم پول زیادی از چند نفر طلبکار بود و دشمن دار شده بود توی اون شهر و اینا توی دو سری با فاصله ی دوساله زهر خودشونو بهمون ریختن
اگر هستید بگم
تایپ کردم مقدار زیادیشو از قبل