یکبار با یک نفر دوست شدم بعد چند وقت گفت من Slave هستم برده ، دوست دارم کتکم بزنی و تحقیرم کنی و ... ( کم سن هم نبودن سن خر حضرت نوح رو داشت ۴۳ ۴۴ سالش بود )
گفتم گمشو بابا و هزار تا فحش دادم اما هر چی بیشتر فحش میدادم لذت میبرد :/
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من یه مدت گوشه گیرو داغون بودم دلم میخواست یه نفر منو بزنه بشینم گریه کنم.
نمیدونم چرا این حس گاهی میاد سراغم وقتی نارحتم.
اگه تونستم کمکت کنم یا خندرو رو لبات اوردم از ته دلت برای زندگیم خوشبختیو بخواه💔⚘ ممنون میشم.....بالاخره منم یه روزی میام تایپیک میزنم عکسه خونمو میزارم 🤗 میگم این همون خونه ایی که یه عمر ارزوشو داشتم یه سقفی واسه خودمون باشه.
پریروز یه مرد پیر حول و حوش ۶۰ توی تاکسی کپ بهم چسبیده بود زود هم خم میشد که مثلا کفششو درست کنه، دست میزد به مچ پام زبونم بند اومده بود همه هم مرد بودن تو ماشین روم نمیشد چیزی بگم ولی خداروشکر زود پیاده شد