خالم و دختراش یه هفتس اومدن خونه ما
دست به سیاه و سفید نمیزنن
هر روز سفارش غذا میدن
از همه چی ایراد میگیرن
روانیمون کردن
به خاطر اینا خاله دیگم و دایی هام هر شام خونه ماعن
هیچ کدوم هم نمیگن یه شب بیا اینجا
بعد درد اصلی اینه که مامانم هیچ مشکلی تو رفتارشون نمیبینه
یه بار اعتراض کردم چرا یه بشقاب خودشون رو تو سینک حداقل نمیزارن مامانم یه جوری عصبانی شد انگار فحش دادم
بعد دختر بزرگ همین خالم 6 ساله ازدواج کرده ما رنگ در خونش هم ندیدیم