همسرم از اواخر تابستون کارش خیلی سنگین میشه تا پایان پاییز
صبح روز سالگرد ازدواجمون یه ایده ی برا جشن ب سرم زد که تابحال اون ایده رو تو هیچ جشن و... اجرا نکرده بودم
صبح بدو کیک و تهیه کردم دسرو آماده کردم همه برنامه هارو برا یه جشن کوچیک خودمونی چیدم
موندم لباس چی بپوشم خیلی فکر کردم کمدو زیرو کردم
هیچ کدوم برام جذاب نبود چون میخواستم امسال یه سالگرد متفاوت از سالهای پیش داشته باشیم
🤍
هم اعتراض ب کار بیش از حد همسرم داشته باشم هم یه ایده نو باشه
همه کارارو انجام دادم کیک 🎂دسرو🍮 غذا 🍔🍝
از صبح تو فکرم بود بااااید امسال یه حرکت خیلی خاص بزنم وخیلی شیک و مجلسی ب همسرم اعتراض کنم 😉
کلی کمدو زیرو رو کردم فکری ک تو سرم بود نمیزاشت از لباسهای خودم چیزی انتخاب کنم 😁
چون تو فکراین بود که امسال یه ست از لباس کارها و کفش کارایی که همسرم تو خونه داشتو قرار بود ببره شرکت و بپوشم بااین ایده وسبک اعتراض کنم بش که دیگه همه زندگی ما تو این چند ماه شده کار ایشون🥺
این اعتراض شیرین بود میگم شیرین براخاطراینکه
وقتی همسرم در زد و درباز کردم براش چشاش😳شدودستشو🤭گذاشت رو دهنش اومد تو چنان بلند میخندید که خستگیه این چند ماه کار سنگین از تنش ب در شد👉🏻به گفته ی خودش😍
این تازه اولش بود 😂
حقیقتااااا فکر نمیکردم این ایده اااانقد برا همسرم جالب باشه
