خیلی ازش خسته شدم؛ هرچقدر سعی میکنم درستش کنم،هرچی صبوری میکنم،هرچی الکی به خودم امیدواری میدم ک زندگیه همه همینه اما میبینم نه!تهش خجالت میکشم از اینکه با همچین آدمی زندگی میکنم؛دلم نمیخواد اصلا از این ادم بچه ای داشته باشم؛ دیگه نمیخوام به خاطر ترس از ناراحت شدن خونوادم عمر و جوونیمو پای همچین کثافتی بسوزونم…دارم تو این زندگی از بین میرم هزارتا مرض گرفتم؛ اما میخوام قبل از اینکه همه بفهمن دوتایی برای اخرین بار بریم پیش مشاور تا از تصمیمم مطمعن بشم و بعدا غصه اشو نخورم
قبلا بهش پیشنهاد دادم اما راضی نمیشه خیال میکنه مشاوره گرفتن پول دور ریختنه…
چجوری راضیش کنم؟هرچی میگذره همه چی بدتر میشه دلم نمیخواد ۱۰ سال دیگه به خودم بگم کاش همون موقع جدا شده بودم
(اگه برای علتش کنجکاو شدین به چنتا از تاپیکای قبل نگاهی بندازین🙂)