خانواده پدری من خصوصا مادربزرگ و عمه هام ادمای خوبی نیستن یعنی جز دردسر و اعصاب خردی هیچوقت برا ما نبودن همه بدبختیاشون و دردسراشون رو باید بابام گردن بگیره بعد خوش خوشان و خنده هاشون با عموهام و بچه هاشونه و با اینکه سالی صدبار خونه ما پلاسن ولی خودشون همش دورهم جمع میشن مارو نمیگن از بچگی هیچوقت کوچکترین محبتی ازشون ندیدم خیلی اتفاقا افتاده که اصلا قابل توصیف نیست همه شهر میدونن اینا چقدر ادمای ظالم و پررویی هستن و به همه بد کردن وسر سفره همه نشستن با پررویی همیشه از محبت بابام سو استفاده کردن متاسفانه بابامم همیشه طرف اوناست اونقدر که طرف اوناست طرف ما نیست خیلی حالم گرفته میشه میبینم تا چشم باز کردم دردسر واعصاب خردی اینا تو زندگیمون بوده💔همیشه سیزده به درو عیدو یلدا زهرماره برام چون به خواست بابام این عوضیا اطرافمونن باورتون نمیشه ولی یه انرژی منفی بدی دارن😕ناراحتم دیگه کی قراره دردسر اینا تموم شه چرا دس از سرما برنمیدارن...؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم همینطور اسی منم همینطور تنها راهش اینه بهشون رو ندی چند بار بهشون تیکه بندازی یا اگه دیدی اینا ت ...
انقدر بی حیان هزار بار پریدم بهشون انصافا وقتایی که پریدم بهشون دمشون قیچی شده ولی بازم چون حمایت بابام رو دارن و حرف این عوضیا پیش بابام ارزشش بیشتره(حتی اگه نا حق بگن بازم نمیشکنه خاندانشو) این کارووو خییییلی سخت کرده متاسفانه_ انقدر خشم تو وجودمه و دلم پره که فقط دنبال یه روزی ام که بمرم بهشون تمام دق و دلی این سالها که تو دل خودمو مادرم و خواهر بردارم مونده رو بکوبم تو فرق سرشون حیف و صد حیف که بابام طرف اوناس و نمیشکندشون
الهی عزیزم حستو کامل درک مکنم منم همچین مصیبتی رو دارم منتها با خانواده مادریم مخصوصا مادربزرگ و خال ...
هعی امیدوارم همچی بهتر شه خوب که قطعا نمیشه بعد یه عمر دیگه این تبدیل به یه عادت شده و رفتار پدرمادرمونم تغییر نمیکنه ولی خب امیدوارم شرایط هتر و قابل تحمل تر شاید بشه🙂🩷