منم همینطور یعنی میگم الان شیشه ها میریزن رو سرمون
من تایم طولانی منتظر مامان شدن بودم🥲 وقتی دیگه بیخیال بارداری شدم دقیقا همون ماه باردار شدم😍 وقتی بی بی چکم مثبت شد سجده شکر بجا آوردم و منو شوهرم کلی گریه کردیم از ذوق🥹ولی از فردای اون روز تا دوماهگی من فقط به فکر سقط بودم😥خدا منو ببخشه همش ناشکری،همش گریه،همش اعصاب خرابی😮💨همسرم و دوستام کمک کردن من از اون حال بد بیام بیرون و هر لحظه خداروشکر کنم بابت این نعمت زیباشو😍❤️
وحشتناکه هردفعه که شدید میشه میگم الانه که شیشه ها بیاد پایین
سلام!حال همهی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويندبا اين همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد ونه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمیدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم روياشبيه شمايل شقايق نيست!راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانهئی خريدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار … هی بخند!بیپرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فا💖ل نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيداز فرازِ کوچهی ما میگذردباد بوی نامهای کسان من میدهديادت میآيد رفته بودیخبر از آرامش آسمان بياوری!؟نه ریرا جان نامهام بايد کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آينه،از نو برايت مینويسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن