حالم خوب نیست
فقط خدارو دارم
با اون حرف میزنم
متاهلم
دوتا بچه نانازی دارم
دلم از حرفا و رفتار سایرین شکسته
منم همینطورم
این یک امتحان است ... برای اینکه غرور و نفس خودتون رو خورد کنید بخاطر خداوند ... و خداوند این روز هارو میبینه و به حقیقت برای همه اشکار میشه
دلم یه دوست خوب واقعی می خواد
دوستام همه مشغول کار و هدف و موفقیت هستن ولی من کنج خونه بچه داری می کنم
آدم ها ؟ مگه هنوز آدم باقی مونده ؟ آدم کجا بود ؟ به پدر و مادر هم دیگه نمیشه اعتماد کرد .
با یکی دوستم خیلی باهاش در دل می کردم و راحت بودم ولی فهمیدم برای اینکه خودش رو عزیزتر کنه حاضر شده حرف ها و رازهای من رو که یه راز بهش گفته بودم به کس دیگه ای بگه
قضاوت کردن .... بزرگ ترین اشتباه زندگی هرکسیه... شما مشکلات زندگی اون هارو نمیدونی که ... درضمن بهشت زیر پای مادران است .. چرا ناشکری میکنید همون بچه ها به قرآن قسم امیدشون به شماست ... منی که چهار ماهه پدرم فوت کرده میفهمم وجود یک مادر چقدر حیاتی
خلاصه اینکه دنیای بدی شده
من نمیتونم ببخشم حرفایی ک به مرور از آدمها شنیدم و افراد مختلف
انگار تنهام تو دنیا
پدرم فوت شده ، دلم میخواد برم پیشش
هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه
هیچ چیزی برام هیجان نداره
ي وقتا گریه میکنم تو تنهایی خودم بهتر میشم چند روز
کوه معرفتم هم تو عمل هم تو سنجیده حرف زدن ولی بقیه با من......
خنجر زدن تو قلبم؛ شده ی قلب تیکه پاره
عزیزم درکت می کنم حس بدیه
حس بدیه
خیلی حسه بدیه
فقط دوست دارم عدالت خدا رو ببینم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
