2777
2789
عنوان

داستان ترسناک واقعی

| مشاهده متن کامل بحث + 7825 بازدید | 295 پست
میگفت مامان بزرگ م یبار ب گفته پدرش ی زنه پیر بوده ک تو شهرمون از اینا بوده ک میرفته پیش زائو تا بچه ...

خمیر    جان بیا باهاش نون بپزیم

ما به آزمون و خطا استادیم استتتتتتتاد

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

میگفت مامان بزرگ م یبار ب گفته پدرش ی زنه پیر بوده ک تو شهرمون از اینا بوده ک میرفته پیش زائو تا بچه ...

واااااا

چطور با وجود اونا خمیر گذاشته تو اون گیر.و گور خمیر از کجا اورد

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

میگفت مامان بزرگ م یبار ب گفته پدرش ی زنه پیر بوده ک تو شهرمون از اینا بوده ک میرفته پیش زائو تا بچه ...

میگن باش پیرزن قصه ما رو میسرسونن خونش بعدم میگن خاله جان دستمالت بگیر اونم میگیره اونا هم ی مشت چی میریزن داخل دستمالش دی فاطمه همش پرت میکنه تو کوچه و میره میخوابه بعد بیدار میشه مبینه ی دونه انگستر طلا چسپیده ب دستمالش بعد میگه اینا بهم طلا دادن میره داخل کوچه طلا هارو بیاره تا نیستن بعد اون هر شب میومدن در خونش براش شعر میگفتن در باره بچه دنیا اوردنش و اینکه دورغشون داده

وااااااچطور با وجود اونا خمیر گذاشته تو اون گیر.و گور خمیر از کجا اورد

بهشون گفته بوده لازم دارم برا بچه اونا هم براش میارن 


ی نوع خمیره باهاش کاسه ای درست میکردم قدیم داخل قنداق میزاشتن ک بچه دستشویی میکنه قنداقش کثیف نشه داخل کاسه بریزه ولی خب پیزنه ب جای کاسه باهش جیز دیگه می‌سازه 🙃

بهشون گفته بوده لازم دارم برا بچه اونا هم براش میارن ی نوع خمیره باهاش کاسه ای درست میکردم قدیم داخل ...

ببین یچی بگم برینی ؟ قسم میخورم راست میگم ک باور کنی داستان خودتو یادت بره به جان مامانم راست میگم گفتم مامانم نگفتم بچم که بگی حتما بچه نداره الکی قسم خورد

دایی مامانم میره بیرون نمیاد تا ۲ روز

بعد ۲ روز دیدن داره با سرعت جت پیرمرد گنده میدوه میاد تو خونه اومد خونه درم محکم بست اومد داخل بهش گفتن کجا بودی گفت بذار ساکت بشن میگم گفتن کی گفته جنا خلاصه بعد از نیم ساعت گفته منو بردن تو یه غار جنا دوستم داشتن پاهامو لیس میزدن صورتمو لیس میزدن نمیذاشتن بیام از غار بیرون میگفتن خودمون همچی برات میاریم به یه بهانه زدم بیرون اونا هم دنبالم منم فرار کردم اومدم الانم پشت در بهم گفتن بالاخره میای بیرون میگیریمت بهت رحم نمیکنیم کف پاهاش خونی بوده از بس لیس و مک زدن خونشو خوردن صورتش زخم بوده اما گفتن از اون روز به بعد عوض شد و انگار یکی تو جلدش بود همچیو زود میفهمید عصبی بود بد دهن شده بود ۴ ساله فوت شده

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

یا ی بار دوست پدر مادربزگم ب نام عباس داشته تو رود خونه ماهی میگرفته میشنوه ک صدای عروسی میاد با خودش میگه از کدوم روستا این صدا هه میاد با خودش میگفته نکنه عروسی فلانی یه یا فلانی میرسه ب عروسی مبینه دیس پر تا پر برنج عطری زعفرونی و ی تیکه خیلی گنده گوشت با پیاز کشمکش هه دهنش اب میوفته ی مرطبه صداش میزن عباس عباس! بیا بیا برامون اهنگ بخون عباس بد بختم میره کلی مجلس گرمی میکنه وسط رقص یهو مبینه ک بجای پا سم دارن از ترس داشته میمرده ولی خب ب روی خودش نمیاره میگه راستی زن بچه م منتظر منن براسون ماهی صید کنم ببرم بخورن گشنه شونه و بزور فرار میکنه میزنه سوار قایقش میشه و میره

یا ی بار دوست پدر مادربزگم ب نام عباس داشته تو رود خونه ماهی میگرفته میشنوه ک صدای عروسی میاد با خود ...

ب مامان بزرگم گفتم قدیم ک غذا خیلی کم بوده مثلا در حدی نبوده بتونن تو عروسی انقدر چی بدن گفت میدزدینن مثلا  7 یا 8 تا بره از تو ی گله میدزدین و چنتا گونی برنج از مغازه 

ب مامان بزرگم گفتم قدیم ک غذا خیلی کم بوده مثلا در حدی نبوده بتونن تو عروسی انقدر چی بدن گفت میدزدین ...

ما هم دامادمون تعریف میکنه سرباز بوده با دوستش داشته میرفته سر پست ۴ صبح یه گوسفند دیده با پا زده پشتش گفته برو گمشوووووو گوسفنده یهو نگاش کرده گفته شکمت برررررره دامادمون میگه گوسفنده غیب شد برگشتم دیدم دوستمم قش کرده

اقایونی که هَوَل تشریف دارید درخواست ندید متاهل هستم حتی اگر تاپیک بزنم که با همسرم مشکل دارم باز شما فک نکن خبریه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز