دختر خاله من سال قبل ازدواج کرد بعد عقد فهمید پسره هر چی مامانش میگه همون میشه و رفیق بازه مادر پسره اذیت میکرد دختر خاله ام پسره هم دختر خاله ام میگفت مامانم خط قرمزه منم مادره هم میگفت پسره من خط قرمزه حق نداری از من بگیری مادر پسره به خاله ام توهین کرده این چه لباسی پوشیدی یا به دختر خاله ام میگفت پدرت پالتو از تانا خریده یا جوی آب خلاصه بعد شش ماه طلاق گرفت بدون مهریه بدون طلا بعدن فهمیدیم دختر خاله من نامزد دومش بوده نامزد اولش فراری داده اونم پدرش اومده برده الان نه ماه میگذره دختر خاله من افسرده هی گریه میکنه