2777
2789
عنوان

با پولام چی بخرم

173 بازدید | 12 پست

من یکم پول جمع کردم درحد ۴۰ تومن

نمیدونم خرج کنم چیزایی که دلم میخواد روبخرم لوازم ارایشی کره ای عاشقشونم یا حالا که طلا میاد پایین برم طلا بخرم؟ ولی حسرت این لباس قشنگا و ارایشسا به دلم میمونه😰

باهاش کار کن از کارکردش خرید کن

پیام نوشتاری با صحبت کلامی فرق داری اگه منظورم رو متوجه نشدی ازم بپرس من نه حسودی زندگی کسی رو میکنم نه بد کسی رو میخوام من به اندازه ی کافی خوشبخت و راضیم الحمدلله اگه چیزی بهت بگم برای راهنمایی هست نه تحمیل کردن در نهایت تصمیم گیرنده خودتی من برات نور آرزو میکنم تا دنیای اطرافم نورانی بشه.  این که بدون اینکه منو بشناسی از من و طرز فکرم بدت میاد مشکل تو هست نه من نمیدونم از چی آسیب دیدی که داری زخم خودت رو با درد دارن به من مرحم میکنی اما مطمئن باش تا زخم خودت رو درمان نکنی همیشه آسیب خواهی دید این چرخه تا درمان شدنت ادامه داره پس فکر درمان خودت باش نه آسیب زدن به دیگران 🇸🇦🇮🇷🇪🇬به لطف خدا ایرانی و مسلمانم ایران قطعه ای از بهشت با مردمی با قلبهای نرمالو🥰🥰اگه یه مادر پشت دخترش باشه هیچ کسی هیچ مردی هیچ مردی حتی پدرش نمیتونه به اون دختر ظلم کنه اگه دختری با وجود استعداد و توانی که داره نتونسته بدرخشه علتش فقط مادرش بوده که خوشی رو برای دخترش نخواسته چرا ؟؟؟ چون مگه گذاشتن من انجام بدم مگه من تونستم به خواسته ام برسم مگه من انسان نبودم و شروع میکنه به جنگیدن با دختری که خودش سختیش رو کشیده و ریشه ی دشمنی و زنان علیه زنان اینجاست لطفا به این چرخه پایان بدید.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینو بخون بعد فکر کن ... سه دقیقه وقتتون رو میگیره، زیباست


➕ در سال ۱۳۷۶ من ۵۵ سال داشتم، یک شب که جشن تولد پسر کوچکم که ۱۷ سال داشت و همه خانواده جمع شده بودند و شادی می‌کردند.  ناگهان درد شدیدی در سینه‌ام احساس کردم.

پسر بزرگ و همسرم سریع با اورژانس تماس گرفتند، همه ناراحت بودند. اورژانس رسید و پس از اینکه مرا معاینه کردند با عجله سوار آمبولانس کرده تا به بیمارستان منتقل کنند. همه ناراحت بودند و گریه می‌کردند بجز همسرم که فقط می‌گفت: علی چیزی نیست نترس خوب میشی.


➕ اما تو صورتش ترس رو می‌دیدم. آمبولانس حرکت کرد بعد از چند دقیقه درد شدیدتر شد و پزشکیارها شروع به ماساژ کردند. ناگهان دیگه دردی احساس نکردم و سبک شدم. به خودم گفتم: آخی خوب شدم.

ناگهان بلند شدم و نشستم، و پزشکیارها رو می‌دیدم که دارن یکنفر رو ماساژ قلبی میدن. برگشتم و دیدم خودم روی تخت هستم، تعجب کردم و بلند شدم دیدم بله اونا هنوز دارن جنازه منو ماساژ میدن. تازه فهمیدم که مردم.


➕ اون شب منو بردند سردخانه و من تمام وقت خودم و خانواده خودم رو می‌دیدم و همراهشون بودم. اونا زاری و شیون می‌کردند. زنم، پسرام و دخترم. پیششون می‌رفتم و می‌گفتم من خوبم گریه نکنید. ولی اونا نمی‌فهمیدند. خلاصه بعد از اینکه منو گذاشتن تو سردخونه همه برگشتند خونه. من ترسیده بودم، نمی‌دونستم پیش بدنم بمونم یا برم خونه پیش خانواده. خلاصه تصمیم گرفتم همراه خانواده برم. 


➕ اول رفتم تو ماشین پسر بزرگم که همسرم همراهش بود و مرتب گریه می‌کرد. پسر بزرگم گفت: مامان گریه نکن بابا عمر خودش رو کرده بود. 

چه بی انصاف بود من 35 سال براش زحمت کشیده بودم تا دکترای مکانیک گرفت و برای خودش کسی شده بود.

بقیه بچه‌ها هم بهتر از این نبودند، پسر دومم که با خانومش تنها تو ماشین من می‌رفتند میزدن و میرقصیدن.

ولی دخترم یکریز گریه می‌کرد.

➕ ناگهان مثل اینکه یک نیروی شدید من رو از جا کند و با سرعت خیلی زیاد به سمت سردخانه کشید و درون بدنم رفتم. زنده شده بودم. اول نمی‌دونستم چه کنم ولی بعد تلاش کردم بیام بیرون. اونقدر تلاش کردم تا بیهوش شدم.

بعد از مدتی از گرما بهوش اومدم و دیدم یک دکتر و چند پرستار بالای سرم هستند. دکتر با خنده گفت: به زندگی خوش آمدی.


➕ بعد از اون خوب شدم علیرغم میل خانومم تصمیم گرفتم که برای خودمون دو نفر زندگی کنیم. دوتا خونه رو فروختم و یه آپارتمان ۸۰ متری تو یک محله خوب گرفتم. ماشین سانتافه آخرین مدل را فروختم یک ون خریدم که داخلش تخت و لوازم زندگی داشت. از اون روز به بعد به همراه خانومم و با همون ون تمام ایران رو گشتیم. هر چند وقت هم یه چند روزی به خونه میومدیم  و اونجا بودیم. بعدش مغازه و گاراژ خودم رو هم فروختم و شروع کردیم به گشتن دنیا، همه کشورهای اطراف و اروپا رو رفتیم، در نهایت هم تو هلند خونه خریدیم و اونجا موندیم.  حالا ۷۰ سالمه و خودم و خانومم با عشق توی یه روستای هلندی زندگی می‌کنیم و باغ میوه داریم. هر روز هم از روستا تا شهر که حدودا ۵ کیلومتر است رو پیاده روی می‌کنیم. سالی چند بار هم بچه‌ها با نوه‌هامون میان و سری بهمون میزنن.


خانومم میگه از روزی که زنده شدی تا حالا فقط فهمیدم زندگی یعنی چه. همیشه ازم می‌پرسه که چی شد یکدفعه عوض شدی ولی من چیزی بهش نمیگم.

 زندگی نکنید برای زنده بودن. 

از دارایی خود لذت ببرید.. .شاد باشید

کاربر آقام....‌شباهت دارد عشق ما، به احوالات این دوران تویی یك عالمه تحریم بی‌پایان، منم ایران....

اینو بخون بعد فکر کن ... سه دقیقه وقتتون رو میگیره، زیباست➕ در سال ۱۳۷۶ من ۵۵ سال داشتم، یک شب که جش ...

موافقم

پیام نوشتاری با صحبت کلامی فرق داری اگه منظورم رو متوجه نشدی ازم بپرس من نه حسودی زندگی کسی رو میکنم نه بد کسی رو میخوام من به اندازه ی کافی خوشبخت و راضیم الحمدلله اگه چیزی بهت بگم برای راهنمایی هست نه تحمیل کردن در نهایت تصمیم گیرنده خودتی من برات نور آرزو میکنم تا دنیای اطرافم نورانی بشه.  این که بدون اینکه منو بشناسی از من و طرز فکرم بدت میاد مشکل تو هست نه من نمیدونم از چی آسیب دیدی که داری زخم خودت رو با درد دارن به من مرحم میکنی اما مطمئن باش تا زخم خودت رو درمان نکنی همیشه آسیب خواهی دید این چرخه تا درمان شدنت ادامه داره پس فکر درمان خودت باش نه آسیب زدن به دیگران 🇸🇦🇮🇷🇪🇬به لطف خدا ایرانی و مسلمانم ایران قطعه ای از بهشت با مردمی با قلبهای نرمالو🥰🥰اگه یه مادر پشت دخترش باشه هیچ کسی هیچ مردی هیچ مردی حتی پدرش نمیتونه به اون دختر ظلم کنه اگه دختری با وجود استعداد و توانی که داره نتونسته بدرخشه علتش فقط مادرش بوده که خوشی رو برای دخترش نخواسته چرا ؟؟؟ چون مگه گذاشتن من انجام بدم مگه من تونستم به خواسته ام برسم مگه من انسان نبودم و شروع میکنه به جنگیدن با دختری که خودش سختیش رو کشیده و ریشه ی دشمنی و زنان علیه زنان اینجاست لطفا به این چرخه پایان بدید.

اینو بخون بعد فکر کن ... سه دقیقه وقتتون رو میگیره، زیباست➕ در سال ۱۳۷۶ من ۵۵ سال داشتم، یک شب که جش ...

چه قشنگ

ادم از لحظه بعدش خبر نداره

همه ش جمع میکنه برای بچه هاش اخرم اینجور میشه

کاش میتونسم لذت ببرم😔

۴۰تومنوچجوری کار کنم؟

والا من همین حدود رو چند ماه پیش گذاشتم ماهی ۴ حدود بهم داد الان از سودش باز هم پس انداز کردم هم خرید الان پس اندازم رو هم باز میخوام بزنم تو کار

پیام نوشتاری با صحبت کلامی فرق داری اگه منظورم رو متوجه نشدی ازم بپرس من نه حسودی زندگی کسی رو میکنم نه بد کسی رو میخوام من به اندازه ی کافی خوشبخت و راضیم الحمدلله اگه چیزی بهت بگم برای راهنمایی هست نه تحمیل کردن در نهایت تصمیم گیرنده خودتی من برات نور آرزو میکنم تا دنیای اطرافم نورانی بشه.  این که بدون اینکه منو بشناسی از من و طرز فکرم بدت میاد مشکل تو هست نه من نمیدونم از چی آسیب دیدی که داری زخم خودت رو با درد دارن به من مرحم میکنی اما مطمئن باش تا زخم خودت رو درمان نکنی همیشه آسیب خواهی دید این چرخه تا درمان شدنت ادامه داره پس فکر درمان خودت باش نه آسیب زدن به دیگران 🇸🇦🇮🇷🇪🇬به لطف خدا ایرانی و مسلمانم ایران قطعه ای از بهشت با مردمی با قلبهای نرمالو🥰🥰اگه یه مادر پشت دخترش باشه هیچ کسی هیچ مردی هیچ مردی حتی پدرش نمیتونه به اون دختر ظلم کنه اگه دختری با وجود استعداد و توانی که داره نتونسته بدرخشه علتش فقط مادرش بوده که خوشی رو برای دخترش نخواسته چرا ؟؟؟ چون مگه گذاشتن من انجام بدم مگه من تونستم به خواسته ام برسم مگه من انسان نبودم و شروع میکنه به جنگیدن با دختری که خودش سختیش رو کشیده و ریشه ی دشمنی و زنان علیه زنان اینجاست لطفا به این چرخه پایان بدید.

چه قشنگادم از لحظه بعدش خبر ندارههمه ش جمع میکنه برای بچه هاش اخرم اینجور میشهکاش میتونسم لذت ببرم😔

اینم حرفیه...🥲

کاربر آقام....‌شباهت دارد عشق ما، به احوالات این دوران تویی یك عالمه تحریم بی‌پایان، منم ایران....

چجوری کار شروع کردی؟

من از خیلی سال پیش خرید و فروش میکردم بعد سرمایه ام از بین رفت دوباره شروع کردم البته سرمایه من به دلایل شخصی ازبین رفت

پیام نوشتاری با صحبت کلامی فرق داری اگه منظورم رو متوجه نشدی ازم بپرس من نه حسودی زندگی کسی رو میکنم نه بد کسی رو میخوام من به اندازه ی کافی خوشبخت و راضیم الحمدلله اگه چیزی بهت بگم برای راهنمایی هست نه تحمیل کردن در نهایت تصمیم گیرنده خودتی من برات نور آرزو میکنم تا دنیای اطرافم نورانی بشه.  این که بدون اینکه منو بشناسی از من و طرز فکرم بدت میاد مشکل تو هست نه من نمیدونم از چی آسیب دیدی که داری زخم خودت رو با درد دارن به من مرحم میکنی اما مطمئن باش تا زخم خودت رو درمان نکنی همیشه آسیب خواهی دید این چرخه تا درمان شدنت ادامه داره پس فکر درمان خودت باش نه آسیب زدن به دیگران 🇸🇦🇮🇷🇪🇬به لطف خدا ایرانی و مسلمانم ایران قطعه ای از بهشت با مردمی با قلبهای نرمالو🥰🥰اگه یه مادر پشت دخترش باشه هیچ کسی هیچ مردی هیچ مردی حتی پدرش نمیتونه به اون دختر ظلم کنه اگه دختری با وجود استعداد و توانی که داره نتونسته بدرخشه علتش فقط مادرش بوده که خوشی رو برای دخترش نخواسته چرا ؟؟؟ چون مگه گذاشتن من انجام بدم مگه من تونستم به خواسته ام برسم مگه من انسان نبودم و شروع میکنه به جنگیدن با دختری که خودش سختیش رو کشیده و ریشه ی دشمنی و زنان علیه زنان اینجاست لطفا به این چرخه پایان بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز