ازحدود یه ماه پیش من و همکارم قرار بود بریم قشم واسه خرید واسه آخراین هفته برنامه ریختیم .قبلش بهش گفتم بیا یه هفته زودتر بریم گفت آمادگی ندارم واسه همون هفته بعدش بذار گفتم باشه گذشت تا اینکه درست یه هفته مونده بود به تاریخ موردنظر گفت من دارم با همسایمون میرم قشم خیلی جاخوردم گفتم مگه قرارنبود باهم بریم مگه نگفتی زودتر نمیتونم بیام چطور الان میخوای بری
چه نامرد
هیچی از این نارو زنهای بی برنامه است که عشقی عمل میکنه و متعهد به قول و قرار نیست
چه بیمعرفت
چ بیمعرفت اه
خواسته با تو نباشه😎
گفت الان فقط واسه گردش میرم هفته بعد باهم واسه خرید میریم. دیروز که دیدمش گفتم چه خبر خوش گذشت گفت آره خریدام هم انجام دادم ولی پنج شنبه باهات میام چون بهت قول دادم و نامرد نیستم ولی دیگه حس خوبی ندارم نمیدونم چجوری بگم نمیخوام باهام بیاد. چون کاری اونجا نداره خریداش هم کرده
دیگه محلش نده
چقد پررو و بی معرفته😏
خودت برو یا ببین تو دوست و آشنا کسی میخواد بیاد باهم برید
خیلی ناراحت شدم از دیروز تو فکرم
اما یه حسن داره اگه باهاش بری برا خرید راهنماییت میکنه مجبور نیستی همه مغازه ها رو بگردی
همیشه هروقت ناراحتی و درددل داشت میومد پیشم منم به حرفاش گوش میدادم و راهنماییش میکردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
