باز مادر شوهر اویزونم داره میاد اینجا

شوهرم دوست نداره مامانش تنها خونه باشه زنگ زده میگه مامانم تنهاس برم بیارمش اینجا ،بابا شوهر داره مگه ادم بجز شوهرش کی باید پیشش باشه مدام؟بچه هاشم دخترش مدام میاد پیشش میمونه همون بد عادتش کرده ،برادرشم وقتایی که پادگان نباشه خونس دیگه ،شوهرم توقع داره همیشه یکب از بچه ها کنار مادرشون باشه ادم مگه ازدواج میکنه بچه هاش مدام ور دلشونن؟کدوم مادرشوهری میاد خونه عروس میمونه وقتی پسرش روزا سرکاره ،من باهاش راحت نیستم کلی اذیتم کرده و میکنه چ جوری روش میشه میاد چتر میشه 

ببین من اصلا برام

شوهرم توقع داره مامانش هروقت که ابجیش برمیگرده خونه خودش که از ما یساعت فاصله داره ،توقع داره بعدش ماملنش پیش ما باشه انگاری با ابجیش شیفتی کردن پیش مامانش بودنو ،بابا اون دخترشه راحته من عروسم اصلا با اون زن راحت نیستم هروقتم میاد میره بعدش خونه ما دعواس از بس با پنبه سرمیبره ،ماهی یبار توقه داره بیاد چند روز بمونه من واقعاا برام زجر اوره ،من میگم بیاد اصلا ماهی چندبار شام بخوره بره ن اینکه اینجا ور دل من بمونه

نمک بریزم نمیفهمه ؟ اگه بفهمه خودش یا شوهرم شر میشه 

خاک تو سرم از اول بارداریم از بس ناز نکردم وانگار نه انگار شوهرم اصلا بارداری منو جدی نمیگیره انگار ن انگار من باردارم ،من میگم هم خودش نفهمه هم مامانش

خخخخ شاید باورت نشه گلم ولی بله دقیقا با هم ده دقیقه فاصله داریم کلا ،از بس پررو هست این زن و پسرش ،دخترش میبرتش خونه خودش هفتگی میمونه ،عادت کردن انگار دیگه شده ی روال براشون وقتایی که دخترش خونشون نیس یا خودش خونه دخترش نیس شوهرم عذاب وجدان میگیره میارتش ور دل من بدبخت،مادرشوهر تو عزت نفس داره برا من خودشو میزنه به پررویی ،چندوقت پیشا سر این با شوهرم بحثم شد هروقت میگم اینکار درست نیست میگه تو ذاتت بده ،میگم بابا کی مادرشوهر میره ور دل عروس تو ی شهر چند روز میمونه که من دومیش باشم 

این شوهر گاوم میفهمه از بس زرنگ و خاله زنک ،ولی فردا میخام از قصد خودمو بزنم به سر درد و کمر درد از صبح ،شوهرم سرکاره ببینم ی ذره بهش برمیخوره شبش گم بشه بره خونش