اومدم چند روز بمونم خونه مامانم پسرم همیشه شب ها زود میخوابونم صبح زود بیدار بشیم البته اینجا خوابمون بهم ریخته اینجا صبحانه تعطیله نمیخورن فقط ناهار میخورن بیدار شدم ناهار بخوریم داشتم ضعف میکردم خیلی بد مامانم اخلاقش تنده همش تیکه میندازه بهم میگه پسرت میاد فرشامو تازه شستم کثیف نکنید اسباب بازی نریزید زمین
بگید چیکار کنم من
مامان منم اینطوریه اکثر اوقات.صبونه هم ساعت ۱۲ میخوریم خوابمون اونجا بهم میریزه
مامان من عالیه
صبور ،مهربون،شوخ طبع ،با حوصله
سالی یک ماه با دوتا پسر بچه شیطونم میرم خونش ، هر روز عصر یه مدل دسر درست میکنه با بچه ها بازی میکنه
حالا من مطمئنم خودم نوه دار بشم بی اعصاب و بی حوصله میشم
مدام هم ساکامونو اینور اونور میزاره و اعصابش خورد میشه و هی تمیزی میکنه
واا چه مادر بزرگ مهربونی☹️
