بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دكتر گفت سر بچه خيلي پايينه و تو لگنه ، آمپول بتا هم نداد دكتر ، گفت بچه رسيدست نيازي نيست
اگه کمترنمیشه وازوقتی شروع شده هرلحظه زیادترمیشه بله...
من 36 هفته امپول بتا زدم
برای حل مشکلم یه صلوات میفرستی??? خدایا خیلی خیلی میترسم ولی دل خوشم به این ایه (وافوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد)...خدایافقط توبینایی توشنوایی خودت میدونی توی دلم چی میگذره خدایاکمکم کن..ان شاءالله همه به حاجات شون برسن...(بیاین برای هم دعاکنیم)
دکتر من میگفت ۳۵ هفته ب بعد بچه کامله...چ زود زود علم پیشرفت میکنه...اگه شدید میشه و زمانش هی کم تر اره درد رایمانه
وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!