مسیر زندگیم زمانی تغییر کرد که تصمیم گرفتم هرگز احساساتی نباشم، چشمامو بستم
گوشی خریدنم تو13سالگی که باعث شد به هیچ جانرسم
من زمانی که اومدم توی دل مادرم سرنوشتم یه چیز دیگه ای شد. کلا نگرش و طرز زندگی پدر و مادرم خیلیییییی روی سرنوشت من و البته اشتباهات زندگیم اثر گذاشت.
[QUOTE=52692200]من ۲۰ سالگی ازدواج کردم...ازدواج همراه با علاقه و دنیایی از منطق... بعد ۶ سال جدا شدم...الان یک سال ...[/QUOTE
نمیگم طلاق خوبه یا بد ...اما کلن خواستم بگم تو که سنت خوبه.راه برا تغییر و پیشرفت داری میتونی خیلی کارا بکنی اما من اگه توی سی و‌چها ر سالگی جدا بشم چی ...فرصت جالبی برا تغییر زندگیم ندارم ...
[QUOTE=52692591]گوشی خریدنم تو13سالگی که باعث شد به هیچ جانرسم[/QUOT
من گوشی رو‌خیلی وقته داذم اما فکر کنم از اون موقع که اینترنت و برنامه هاش اومد و همه نصب کردند از پیشرفت موندیم ...
من درگیر یه جریانات نادرستی بودم که پدر و مادرم خیلی ناراحت بودن بابتش ولی من نوجوون بودم و حرف گوش نکن. بابامو اینا رفتن کربلا اونجا مامانم میگفت بابام با اشک آه گریه کرد و دعام کرد و من به صورت کاملا ناگهانی جوری که انگار صبح که از خواب پامیشم یه آدم دیگه باشم تغییر کردم. الان خداروشکر خیلی خوشبختم هرچی دارم از اون دعای پدر و مادرم و نگاه امام حسین به زندگیم بود.
