خواستگارم که دوسال باهاش در ارتباطم اومد خواستگاریم پدرم قبول نکرد ولی من خیلی دوسش دارم الان مغازه زده میخواسته زنگ بزنه به خانوادم که برن در مغازش و ببین تا تکلیفم مشخص بشه الان دارم تو بلاتکلیفی زندگی میکنم ولی اینقد به کارای بقیه رسید تا شب شد دگه نمیشه
اعصابم خورده